تاریخچه و تمدن باستانی خوزستان - سوزیانا

نام خوزستان بر حسب کتیبه های مختلفی است که با اشکال گوناگون خطاب شده است . در دوره هخامنشیان در فهرست شهرهای ایران که به زبانهای یونانی - عیلامی - پارسی باستانی و بابلی از خوزستان به نام اواجیه - اوازیه - آواز - اوازن - هوج - خوج - سوز - هوز و . . . نامیده شده است . پس از اسلام خوز نامیده شد و به خوزستان که محل زندگی خوزی هاست مشهور شد . 

مقدسی جغرافی دان ( ص  404) گفته است خوزستان از طرف کوهستان شامل شوشتر و بعد جندیشاپور و پس از آن عسکرمکرم و سپس اهواز و دورق است . در معجم البلدان یاقوت و زکریای قزوینی در آثار البلاد خوزستان یکی از مهم ترین شهرهای ایران نامیده شده است . که تاریخی بس کهن دارد .

حمزه اصفهانی از زبان ابن مقفع گفته است : زبان خوزی زبان پادشاه با محارم خود بوده و از دید نزدیکی به لهجه لری - شوشتری - دزفولی و پارسی بسیار نزدیک است .

مقدسی گوید : در سرزمین ایرانیان زبانی فصیحتر از خوزستانی ها نیست زیرا واژه های پارسی را به بمفردات عربی می آمیزند و قابل درک است .

یاقوت حموی از زبان ابوزید بلخی میگوید : مردم خوزستان هم پارسی می دانند و هم عربی و با خودشان به خوزی سخن میگویند که نه عبرانی است و نه سریانی .

ریشه و قومیت های موجود در خوزستان به شرح زیر است :

مهم ترین اقوام خوزستانی ایلامیها هستند که دولتی مقتدر و بزرگ داشته اند

کیسیها از اقوام خوزستانی است که استرابون و هرودوت نام خوزستان را مشتق شده از این قوم می دانند

پراتاکینها که به گفته استرابون جغرافی دان مشهور در خوزستان به زارعت و دامداری مشغولند

اوکسیها که به گفته استرابون در کوهستانهای خوزستان زندگی میکنند

صابیان که به گفته ابن ندیم و یاقوت حموی در خوزستان و عراق زندگی میکرده اند و به ستاره پرستی مشغول بوده اند .

هزاران یونانی در دوره هخامنشی پس از اسارت به خوزستان برده شدند و آنجا سکنی گزیدند و حاضر به برگشت به یونان نشده اند

هندیان که به گفته حمزه اصفهانی بهرام گور عده ای زیادی از آنان را برای شاد کردن مردم ایران به ایران کوچ داده بود تا در شهرهای مختلف سکنی گزینند و به شاد کردن مردم بپردازند

قبایل عرب که به خوزستان کوچ کرده اند . در کتاب ملکم جلد دوم ص  207  آمده است برخی اعراب از بیابانهای عربستان به کردستان و خراسان ایران کوچ کرده اند و سکنی گزیده اند . اعرابی دیگر به بلخ و بخارا و افغانستان رفته اند و زندگی میکنند . در قم و کاشان نیز عده ای خود را عرب میدانند . بنا به نظر هتوم - شیندلر اعراب ایران بیش از  60  هزار خانوار می باشند . که عده شان بیش از  400  هزار نفر می باشد که پس از لشگر کشی های تازیان در سال  641  پس از میلاد به مناطق بهتر کوچ کرده اند .

خوزستان پیش از اسلام 

خوزستان محل یکی از پدیدآورندگان تمدن بشری در جهان محسوب می شود . یکی از تمدن های بشری در شش هزار سال پیش در خوزستان پایه گذاری شد و در حدود پنج هزار سال قبل شوش و مناطق اطراف آن را زیر نفوذ خود گرفت و خط در آنجا اختراع شد . الواحی که در شوش به دست آمده خوزستان را یکی از مراکز مهم تمدن جهانی نشان می دهد که با کشورهای اطراف روابط تجاری و سیاسی قوی داشته است . در پنج هزار سال پیش دولت ایلام در شوش بوجود آمد قدرت و عظمت آن پس از هزار سال به جایی رسید که که کشورهای منطقه را به زیر فرمان خود برد و این شکوه و عظمت را بیش از دو هزار سال استوار نگاه داشت . معبد زیگورات چغازنبیل از خوزستان که تاریخی بیش از  3200  سال را نشان می دهد یکی از آثار برجسته جهانی و جزو میراث فرهنگی بشریت است که سازمان یونکسو آن را به ثبت خود رسانده است . در نهایت در سه هزار سال پیش این حکومت پس از دو هزار سال فرمانروایی بر خاورمیانه به دست آشوریان رو به ضعف رفت و در سال  640  قبل از میلاد به دست پادشاه آشوربانیپال حکومت ایلام در هم شکسته شد .

در این دوره پیش از به قدرت رسیدن کوروش هخامنشی پدر وی و اجدادش  ( هخامنش بزرگ - چیش پش - کورش اول - کمبوجیه اول ) بر خوزستان و نواحی اطراف آن شاهی می کردند . مردم خوزستان شهرشان را در دوره باستان به نامهای انزان - سوسوتکا - انشان - سوزیانا - می نامیدند . کوروش و اجدادش سالهای بسیاری شاه سرزمینهای انشان بودند . پس از انقراض آشوریان و حکمرانی اجداد کوروش بزرگ خود وی در سالهای  559  تا  528  پیش از میلاد همه این نواحی را از حالت حکومتهای کوچک و گروهی به زیر یک پرجم واحد و قدرتمند گردآورد که ایران بزرگ نام گرفت . داریوش بزرگ پس از کوروش هخامنشی در سالهای  522  تا  486  پیش از میلاد خوزستان را یکی از پایگاه های زمستانی حکومت خود قرار داد. کاخ داریوش بر فراز تپه شوش باستانی یکی دیگر از شکوه قدرتمند دولت هخامنشی است . شوش به گفته خاورشناسان برترین شهر متمدن جهان آن روز بوده است . خشایارشاه پس از داریوش بزرگ بناهای را در شوش ساخت . که اردشیر دوم آنها را کامل نمود . کاخ آپادانا شوش یکی از برجسته ترین معاری های ایران است .

در کتیبه بیستون یادگار داریوش بزرگ که یکی از شاهکارهای تمدن جهانی است و به ثبت سازمانی جهانی یونسکو هم در آمده است خوزستان به نام اراز یا اواجیه نامیده شده ا ست . در این متون مهم ترین - قدیمی ترین و معتبرترین شهرهای ایران زمین پس از ماد بزرگ ( عراق عجم و کردستانات ) و ماد خرد ( آذرآبادگان ) و پارس نام خوزستان است .

...............................................

بخشهایی از کتیبه جهانی بیستون داریوش بزرگ ( سالهای  522  تا  486  پیش از میلاد ) که نام خوزستان در آن موجود است :

بند  16  – داریوش شاه گوید : چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردی آثرین ( آثرینا ) نام پسر او در خوزستان ( اووج ) برخاست . به مردم چنین گفت : من در خوزستان شاه هستم . پس از آن خوزیان نافرمان شدند . به طرف آن آثرین گرویدند . او در خوزستان شاه شد . و مردی بابلی ندئیت ب ئیر ( نیدنیتوبل ) نام پسر ائین ئیر او در بابل برخاست . چنین مردم را بفریفت [ که ] : من نبوکدرچرپسر نبتون ئیت هستم . پس از آن همه مردم بابلی به طرف آن ندئیت ب ئیر گرویدند . بابل نافرمان شد . او شاهی را در بابل گرفت

بند  2  – داریوش شاه گوید : مادامی که من در بابل بودم این [ است ] شهرهایی که نسبت به من نافرمان شدند . پارس ، خوزستان ، ماد ، آشور ، مصر ، پارت ، مرو ، ثت گوش ، سکاییه .

بند  2- داریوش شاه گوید : این [ است ] آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال پس از آن که شاه شدم کردم  . 19  جنگ کردم . به خواست اهورا مزدا من آنها را زدم و  9  شاه دروغگو را گرفتم . یکی گئومات مغ بود . او دروغ گفت چنین گفت : من بردی ی پسر کوروش هستم . او پارس را نافرمان کرد . یکی آثرین نام خوزی . او دروغ گفت چنین گفت : من در خوزستان شاه هستم او خوزستان را نسبت به من نافرمان کرد  .

یکی ندئیت ب ئیر نام بابلی . او دروغ گفت چنین گفت من نبوکدرچر پسر نبون ئیت هستم او بابل را نافرمان کرد  .

یکی مرتی ی نام پارسی . او دروغ گفت چنین گفت: من ایمنیش در خوزستان شاه هستم . او خوزستان را نافرمان کرد 

...............................................

در کتیبه جنوبی شهر پارسه ( تخت جمشید ) اثر داریوش بزرگ خوزستان بر مادها نیز الویت داده شده و نام آن جلوتر از مادها ( کردستان و آذربایجان و عراق عجم ) آمده است . ولی در لوح سنگی یادگار خشایارشاه هخامنشی که در سالهای  486  تا  465  پیش از میلاد شاهنشاهی می نموده است نام ماد بر عیلام الویت داده شده است . در نقش رستم آرامگاه شاهنشاهان هخامنشی نام خوزستان بعد از ماد ذکر شده است .

کتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم

به خواست اهورامزدا این است شهرهایی که جدا از پارس متعلق به ایران است . من بر آنان حکمرانی کردم . آنچه از طرف من به آنان گفته شد آنرا کردند . قانون من است که آنان را نگه داشت : ماد - خوزستان - پارت - هرات - بلخ - سغد - خوارزم - زرنگ - رخج - ث ت گوش - گندار - هند - سکائیهای هوم نوش - سکائیهای تیز خود - بابل - آشور - عربستان - مصر - ارمنستان - کپد و کیه - سارد - یونان - سکائیهای ماورای دریا - سکودر - یونانیهای سپر روی سر - لیبیها - حبشیها - اهالی مک - کارائیها

در سال  331  پیش از میلاد توسط اسکندر گجستک به آتش کشیده شد و میراث و طلاهای حکومتی آن به تاراج رفت . در دوره اشکانیان خوزستان دارای اهمیت خواصی داشت و پس از آنان در دوره ساسانیان شاهان ایرانی سدها و بناهای بسیاری در خوزستان ساختند . کشاورزی را گسترش دادند و در آبادانی شهر کوشش فراوان نمودند . بسیاری از ایلات و بیابان گردان خوزستانی در دوره ساسانی به شهر نشینی پرداختند و به حالت متمدن در آمدند . آبادانی خوزستان تا پیش از حمله اعراب به ایران زبان زد منطقه بوده است . در زمان شاهنشاهی شاپور اول ساسانی که در  20  مارس سال  242  پس از میلاد تاجگذاری کرد نام خوزستان بر حسب الویت مقدم بر میشان و پس از پارس آمده است . این کتیبه به زبان پهلوی در کعبه زرتشت در نقش رستم پارس موجود است . در زمان ساسانیان خوزستان مهد دانش و تمدن به حساب می آمد و مرکزش جندی شاپور یا گندی شاپور بود که نام ملکه شاپور ساسانی می باشد . دانشگاه جندی شاپور یکی از مراکز تحصیلی جهان آن روزگار است که از کشورهای مختلف در آنجا به تحصیل مشغول بودند .

خوزستان در همه دوره های تاریخی چه دوره عیلامیان و چه در دوره هخامنشیان و چه پس از اسلام در برابر تجاوز بیگانگان ایستادگی کرد و در سرنوشت ایران نقش به سزایی داشته است .

خوزستان پس از اسلام 

متاسفانه خوزستان از سال  17  زیر یورش سهمگین اعراب قرار گرفت . مهمترین قبیله تارجگر "عرب بنی" تمیم نام داشت . "هرمزان" از خاندان قدیمی آریایی خوزستان بودند . او لشگری را مهیا ساخت تا جلوی ارتش بدوی و ویرانگر عرب را بگیرد . پس از رسیدن سپاه اسلام به "بازار خوزی ها" آنجا را تاراج نمودند و هرمزان در مناطق اطراف شکست خورد و حاضر به تسلیم شد . طبق قراردادی که منعقد شد مناطق "مهرگان کدک" و "هرمزاردشیر" در دست وی باقی ماند و او والی شهر شد و او یکی از باجگذاران مدینه شد . ولی قرارداد صلح چند ماهی دوام نیافت وهرمزان دست به شورش بر ضد اعراب زد . دوباره لشگری عازم شهر شد برای بار دوم قراردادی منعقد شد . ولی باز هم دوام نیافت و هرمزان مجبور به عقب نشینی به شوشتر کرد . به گفته طبری بیش از  80  حمله به شوشتر برای نابودی هرمزان صورت گرفت .وی با هوادارانی که داشت به درون دژی قرار گرفت و مبارزه کرد . اعراب دژ را محاصره کرد606;د ولی او حاضر به تسلیم نشد . در نهایت وی مجبور به درخواست امان نامه داد . او را بسته شده به مدینه بردند . وی اولین سرداری بود که زنده تحویل خلیفه مسلمانان میشد . در نتیجه عمرابن خطاب به وی گفت که یا اسلام بیاورد و یا کشته شود . وی با پذیرفتن اسلام جان خود را حفظ کرد . عمر برای او خانه ای تهیه کرد و مقرری  2000  درهم در سال تائین نمود . بعدها که عمر ابن خطاب امیرالمومنین توسط فیروز نهاوندی این بزرگ مرد ایرانی ترور شد معلوم گشت هرمزان یکی از تهیه کنندگان این ترور بوده است هرمزان بعدها توسط عبیدالله پسر عمر ( به خون خواهی پدر ) کشته شد . از اموال شوشتر به هر سوار  3000  درهم رسید و هر پیاده  1000  درهم . این حوادث در سال  21  هجری روی داده است . پس از آن مغیره فرماندار بصره شد و بعد از آن به آبادی موسوم به "بازار اهواز" حمله برد و فرماندار انجا را ( دهکان بیرواز ) مجبور به صلح نمود . ولی صلح بعد از مدت1740; توسط ایرانیان نقض شد و جنگ شروع گشت . ابوموسا اشعری که بعد از او فرماندار بصره شده بود راه وی را ادامه داد و بازار اهواز و نهرتیری ( تیره رود ) را با جنگ شکست داد و آنجا را فتح نمود . در نتیجه روستا پس از روستا و رودی پس از رود گشوده شد و عجمان ( ایرانی ها ) از برابر آنان گریختند و مسلمانان زمینهایشان را گرفتند و از مجوسان ( زرتشتیان ) خراج گرفتند و یا به اسلام گرویدند و یا مبارزه کردند و کشته گردیدند . شویس عدوی درباره غارت ایران توسط سپاه اسلام روایت کرده است : مسلمانان به اهواز لشگر کشیدند و در آنجا مردمان از " جتها " و " اساوره " حضور داشتند . با آنان با دشواری جنگیدن و نبرد سختی در گرفت . ولی آنان ( ایرانیان ) شکست خوردند و افراد زیادی را به اسارت گرفتیم و زنان و دخترانشان را بین خودمان تقسیم کردیم . سپس ابوموسا به میان آذر ( مناذر ) لشگر کشید و با ایرانیان آنجا وارد نبرد شد . جنگ سختی درگرفت . "مهاجر ابن زیاد حارثی " برادر ربیع ان زیاد که روزه دار بود و بر آن بود تا خود را تسلیم الله کند مجبور به نوشیدن آب شد و وارد جنگ شد . سلاحی بر دست گرفت و آماده شهید شدن گشت . او در نبرد با ایرانیان کشته شد و مردمان آنجا سرش را بریدند و در سردرب کاخشان در شهر آویزان کردند . سپس ابوموسا - ربیع ابن زیاد را برای جنگ با شهر مناذر مامور کرد . ربیع ابن زیاد با لشگرش وارد شهر شد و تمام سکنه ای که قادر به جنگ بودند که اکثرا مردان بودن را کشت و زنان و کودکان را به اسارت گرفت . در نتیجه "مناذر کوچک" و "مناذر بزرگ" دو شهر مهم عراق که زیر نظر پادشاه ایران بود و ایرانیان در آنجا سکنی گزیده بودند توسط مسلمانان فتح شد . سپس ابوموسا به شوش در خوزستان لشگر کشید و با مردمانش جنگ را آغاز کرد . ایرانیان شوشی به نبرد پرداختند و ابوموسا آنقدر شهر را محاصره نمود تا قحطی در شهر آمد و غذا و آب سکنه به اتمام رسید . سپس ایرانیان درخواست امان کردند و از سر صلح وارد شدند . مرزبان شوش درخواست اماننامه برای  80  نفر از سکنه شهر داد که نام خودش در لیست نبود . ابوموسا آن  80  نفر را بخشید ولی گردن مرزبان شوش را از بدن جدا کرد و به جز آن  80  نفر کلیه مردان شهر را بکشت و اموال و زنان آنجا را به اسارت گرفت . بعد از آن ابوموسا با مردم رامهرمز قرارداد باج سالیانه بست که مبلغ  900  هزار درهم به مسلمانان پرداخت کنند . بعد از اتمام زمان قراداد وی " ابومریم حنفی " را به جنگ با آنان روانه ساخت زیرا مردمان کفر ورزیده بودند . ایرانیان مقابله نمودند ولی درنهایت لشگر اسلام با قوه قهریه آن شهر را فتح کردند . بعد از آن شهر "سرک" مثل رامهرمز قرارداد باج سالیانه به مسلمانان را نقض کردند و از دادن باج سرباز زدند . پس " حارثه این بدر غدانی " مامور جنگ با مردمان شهر شد و با لشگری عظیم راهی شهر شد . ولی او نتوانست شهر را بگشاید . پس از "عبدالله ابن عامر" کمک خواست و او با لشگری راهی شد و شهر را با قتل مردمانش فتح نمودند . سپس ابوموسا اشعری به شوشتر در خوزستان لشگر کشید . دشمن ( ایرانیان ) نیروی بسیاری در شوشتر آماده کرده بود تا درب ورودی شهر را ببندد و مبارزه کند . اشعری به عمر ابن خطاب خلیفه و امیرالمومنین آن زمان نامه داد و درخواست مدد کرد . سپس عمر ابن خطاب از "عمار ابن یاسر" کمک خواست . او "جریر ابن عبدالله بجلی" را مامور شوشتر کرد مردم شوشتر با سختی و مشقت بسیاری با آنان جنگیدند و کشته 607;ای بسیاری داده شد . ولی در نهایت مسلمانان وارد شوشتر شدند و چون سکنه ایرانی شهر - مسلمانان را در شهر دیدن برای آنکه زنان و فرزندانشان به دست مسلمانان نیافتد آنان را در چاه انداختند . در آخر شوشتر مجبور به صلح شد . ولی چندی نگذشت که سر عصیان برافراشت و مسلما;نان دوباره به آنجا حمله ور شدند . جنگجویان ایرانی را کشتند و زنانشان را به اسارت برداشتند . سپس ابوموسا به جندی شاپور در خوزستان لشگر کشید . مردم شهر نتواستند مقابله کنند و درخواست صلح دادند . ولی بعد از مدتی شوریدند و در نتیجه "ابوموسا ربیع ابن زیاد" به ش;هر حمله ور شد و آنان را کشتار نمود سپس "ایذه" پس از جنگی سخت و طولانی گشوده شد و به دست مسلمانان افتاد . بدین گونه خوزستان پس از سالها نبرد با مسلمانان عرب اسلام آورد و به زیر باجهای خلیفه عرب در آمد . اعراب که از مقاومت ایرانیان خوزستان به تنگ آمده بودند در چندین جا از مردم خوزستان شکایت می کنند منجمله ابن مسعود که از صحابه حضرت محمد بوده است میگوید : از خوزی زن نگیرید زیرا آنان بیوفا هستند و از مردش دوری کنید .

در دوره صفویه حکومت خوزستان در دست مشعشعیان بود که نخست در اطراف هویزه و سپس در سایر نقاط بسط داده شد . با انقراض صفوی ها خوزستان به اشغال افغانها در آمد . پس از این حرکت نادر راهی خوزستان شد و سپاه افغان را شکست داد و آنها را بیرون راند و پس از مدتی شروع به آباد نمودن خوزستان نمود . سد میزان یکی از بناهای نادر در خوزستان است . پس از نادر این شهر دچار قحطی و خشکسالی شد و رو به ویرانی رفت . سد میزان شکسته شد و اختلافات داخلی و قبیله ای سر گرفت . کریمخان زند برای سرکوب شورشهای داخلی به خصوص قبیله بنی کعب راهی خوزستان شد . در دوره قاجار خوزستان به دو قسمت تقسیم شده بود . قسمت شمال740; در دست میرزا محمد علی دولتشاه و قسمت جنونی در دست حکمران ایالت پارس . در زمان فتح علی شاه پسرش خوزستان را ضمیمه کرمانشاهان کرد و جزوی از آن شد و سدهای ویران را تعمیر نمودند . در این دوره بود که بسیاری از مردم خوزستان با آمدن بیماری وبا و طاعون جان باختند .

اشغال خوزستان توسط انگلیسی ها

پس از فتحلیشاه قاجار خوزستان به دلیل ثروت های طبیعی اش چشم طمع بیگانگان را به خود دوخت . در سال  1273  قوای کشور متجاوز انگلستان وارد خوزستان شد و هرج و مرج گسترش یافت . تا سرانجام توسط دولت قاجار با اعزام رجال و حکمرانهای مختلف به خوزستان کمی آرامش و نظم حاکم شد . در سال  1305  حسین قلی خان نظام السلطنه به حکومت بختیاریهای خوزستان در آمد و در بهبود شهر کوشش نمود . در سال  1888  میلادی انگلستان امتیاز کشتیرانی در رودخانه کارون را از ناصرالدین شاه قاجار گرفتند و شروع به جولان دادن در آبهای گرم سرزمین آریایی خوزستان کردند . یکی از بزرگترین فتنه های انگلیس ها و آمریکایی ها در خوزستان توطئه شیخ خزئل معلون بود . این حرکت ننگین در تاریخ ایران به دست رضا شاه پهلوی خنثی و ریشه کن شد . خزئل و یارانش برای تجزیه خوزستان و گسترش حکومتهای ملوک الطوایفی در ایران کوشش کردند تا بیگانگان برای استعمار و استثمار این کشور و مردمان آن با دستانی باز اقدام نمایند که خوشبختانه به دست رضاشاه پهلوی و با ایجاد یک ارتش منظم و قدرتمند نابود گردید . شادروان ملک الشعرای بهار در سروده ای ماندگار به نام نفرین بر انگلستان این پیر شوم استعمار پرده از خیانتهای این اهریمن جهانی برداشته است :

ننگ تاریخ بر انگلستان باد

انگلیسا در جهان بیچاره و رسوا شوی

ز آسیا آواره گردی وز اروپا پا شوی

چون به یاد آری ز آبادان و کشتی نفت

موج زن از شور دل مانند دریا شوی

خطه بحرین را سازی به ایران مسترد  - (بحرین توسط انگلستان از ایران تجزیه شد )

بی نصیب از غولگاه لولو لالا شوی

عشق بلع نفت خوزستان و موصل را به گور

برده و آواره از دنیا و مافیها شوی

هرکجا دیدی جوانمردی وطن خواه و غیور

از میان بردی اش تا خود در جهان آقا شوی

عهد بستی بی طرف مانی تو در کار هرات- ( هرات بخشی از ایران بود که توسط انگلستان جدا شد ) 

چو پسندیدی که ناگه بر سر حاشا شوی ؟

آتش جنگ عمومی را نمایی شعله ور

قتل میلیون ها جوان را علت اولی شوی

شادروان ملک الشعرای بهار

شهرهای باستانی خوزستان

ابواسحق ابراهیم اصطخری جغرافی دان مشهور در کتاب مسالک الممالک ( ص  90  تا  95  ذکر دیار خوزستان ) شهرهای و مکانهای مهم خوزستان را به شرح زیر نوشته :

هرمزد اردشیر= اهواز

رام اردشیر = رامشیر در اهواز

رام هرمزد = رامهرمز در اهواز

دژپل = دزفول

وه انتیوک شاپور = گندى شاپور یا جندی شاپور

شوش ایر کرت = شوش ساخته شده توسط ایرانى ها

ایران خوره کرت شاپور = شهرى در نزدیکى شوش

ایران آسان کرت کواذ = شهرى در نزدیکى شوش

سوسن کرت = سوسنگرد

شادگان ، دشت میشان = دشت آزادگان

مهروبان = ماهشهر شادروان شوشتر

شادروان دژپل

بند شاپورى یا خدا آفرید در هرمزد اردشیر

نام برخی پلهای مشهور باستانی خوزستان

پل کسرى در اطراف بهبهان

پل دختر ارجان در اطراف بهبهان

پل آب شور یا اوسور دزفول

پیرامون شهر آبادان و وجهه تسمیه آن

آبادان از شهرهایی است که پس از اسلام ساخته شده است و نامش از عبادان گرفته شده . منسوب به عبادابن الحصین حبطی است که در روزگار حجاج بن یوسف ثقفی می زیسته . بلاذری می نویسد چون زمین این شهر در دست حمران بن ابان غلام عثمان بوده است و حمران آن را به عباد بخشید بدین جهت عبادان نام گرفت . تاریخ نشان داده است که پس از یورش اعراب به ایران شهرهای کشورمان به عنوان هدیه و غنیمت بین اعراب تقسیم می شده است . پس از نام گذاری عربی بر روی شهر ایران مردم و دولتهای وقت به مرور زمان جهت ایرانی کردن هویت آبادان ع عبادان را به الف پارسی تبدیل کردند و عبادان به آبادان تغییر نوشتاری کرد .

کلبی نوشته است اولین کسی که در آنجا ( آبادان ) به تخت نشست عباد ابن الحصین حبطی بوده است و به همین جهت عبادان نامیده شد .

اصطخری در ص  32  آورده است : در عبادان قلعه ها و دژهایی ساخته شده تا از یورش مردم قطر و سواحل خلیج فارس به دانجا جلویگری شود تا دزدان دریایی نتوانند وارد شهر شوند .

ابن بطوطه در صفحه  139  آورده است عبادان دهی بزرگ است که شوره زار می باشد و آبادانی در آنجا نیست جز مساجد برای صالحان

ناصرخسرو قبادانی در سال  443  هجری قمری از خوزستان عبور کرد و در سفرنامه اش در صفحه  134  آورده است : جانب جنوبی عبادان خوردریای محیط است که چون مد باشد تا دیوار عبادان آب گیرد و چون جزر کم شود از دو فرسنگ دور شود .

یاقوت حموی در صفحه  219  جلد هشتم کتابش نوشته است میان روزان یعنی وسط النهار و آن جزیره ایست در پایین بصره که عبادان در آن قرار دارد . رود دجله دو طرف آنرا فرا گرفته است و به دریای پارس ( خلیج فارس ) می ریزد و یک شاخه آن راه کسانی است که به بحرین و کشورهای عرب می روند . شاخه دیگر راه کسانی است که عازم کیش و خاک پارسیان هستند . در عبادان نخلهای بسیاری است .

پیرامون اهواز و وجهه تسمیه آن

اهواز در زمان ساسانیان هرمزداردشیر نام داشته است . نام خود اهواز از واژه اوزایا ( اوجاما ) گرفته شده است . مهم ترین سند این گفته کتیبه داریوش بزرگ در بیستون کرمانشاهان است که به راستی اگر امروز نبود معلوم نبود بیگانگان چه سواستفاده هایی از شهرهای آریایی ما میکردند و برای خود سند سازی جعلی و عربی می کردند . مانند شاهنامه فردوسی که در سازمان ملل یکی از دهها سند ما ایرانیان در اثبات نام خلیج فارس ( دریای پارس ) بود و درخشش می کرد . علاوه بر بیستون در نقش رستم کتیبه ای وجود دارد که از واژه خواجا نام برده شده است . حمزه اصفهانی نیز گفته است : اردشیر بنای آبادانی شهر اهواز را گذاشت و فرمان به ایجاد دو شهر مهم داد که یکی مقر اشراف و بزرگان ایران است و دیگری محل بازاریان و تجار ایران که به زبان پهلوی هوجستان واجار ( خوزستان بازار ) گفته می شود . بنای اصلی شهر اهواز بسیار کهن تر از ساسانیان است . احتمال بسیار به زمان عیلامیان بر میگردد . زیرا شهری مهم در زمان عیلامیان ساخته شده بود که در حومه اهواز کنونی است به نام اوکسن .

اهواز بر طبق تمامی اسناد باستانی از واژه اوزیا یا اوجیا گرفته شده است ولی یاقوت حموی به اشتباه اهواز را از جمع هوز عربی دانسته است و از مردمان اهواز به بدی یاد کرده است که بدون شک فاقد ارزش تاریخی است . در کتیبه  2500  ساله بیستون از اهواز به نام اوزا یا اواجا نام برده شده است که محکم ترین سند بر این واقیعت آریایی است .

سمعانی دریاره اهواز نوشته است : اهواز یکی از شهرهای مشهور ایران است که دانشمندان و بزرگان و بازرگانان بسیاری در آن زندگی میکنند . ولی اکنون نیم بیشتر اهواز ویران است . پیرامون ویرانی اهواز دلایل گوناگونی وجود دارد . بروز چندین باره بیماری طاعون و وبا در گذشته به دیلیل گرمای زیادش . شکسته شدن سد شادروان کهن و قحطی آب در آنجا .

بهبهان نیز از شهرهای باستانی خوزستان است که نام گذشته اش ارجان بوده است . حمزه اصفهانی می نویسد ( ص  39  ) ارجان ( بهبهان ) توسط شاه قباد ساخته شد . مقدسی نیز میگوید ( ص  421  ) : ارجان ولایتی است که بس مهم که پر از نخل و انجیر و زیتون است . یاقوت حموی می گوید ( ص  80  ) : فارسیان نخستین کسانی بودند که ارجان را ساختند . قباد پسر فیروزه در زمانیکه ملک را از جاماسب پس گرفت و با رومیان جنگید پس از آن امر کرد شهری در میان پارس و خوزستان بنا کند

کاشی لعابدار کشف شده در شوش خوزستان متعلق به دوره پیش از شاهنشاهی هخامنشیان  600  پیش از میلاد

چغامیش خوزستان شهر پنج هزار ساله ایران زمین

چغامیش در پناه کوه زاگروس و حاشیه شمالی شوش در میان رودخانه آب دز و کارون واقع شده است . کوزه ها و آثار باستانی بسیاری از این محل به دست آمد که نشان از قدمت آن دارد . موئسسه شرق شناسی شیکاگو در سالهای  1961  تا  1966  میلادی عازم این منطقه شدند که با کشف آثاری گزارش از شهری باستانی دادند . این گروه و گروهای بعدی که عازم منطقه شدند با شگفتی تمام از فرهنگ و تمدنی نام بردند که به  8  هزار سال پیش باز میگردد و تاکنون ناشناخته بوده است . نقاشی ها و تصاویر اژدها و حیوانات آن با حکاکی زیبا صوتر گرفته است . سطح شهر باستانی چغامیش در حدود  16  هزار هکتار می باشد . آثار بدست آمده نزدیک به تمدن بین النهرین بوده ولی با تغیراتی که در آن انجام شده نشان از نقوش باستانی و هویت ایرانی آن دارد . که شبیه به دشت باستانی پاسارگاد دارد . نقاشی های از گروهی مرد در این شهر بدست آمده که با پاهای نزدیک به هم به تصویر کشیده شده . باستان شناسان این تصویر را نمونه ای از گروه های نظامی شبه ارتشی برای دفاع از منطقه دانسته اند .

 

شهر سلطنتی و تاریخی شوش

   این شهر در ردیف اولین شهرهای متمدن دنیا شناخته شده است . این شهر متجاوز از نیم قرن است که خاورشناسان و باستان شناسان فرانسوی و آلمانی را در خود راه داده است و آنان مشغول بررسی و کشف واقعیت های ایران هستند . این کاوش نیم قرنه در جهان بی سابقه و مهم شناخته شده است . خرابه های شوش در میان دشت وسیع و باشکوهی از نظز جغرافیایی قرار دارد . که ادامه دشت بین النهرین است و بر فراز چهار تپه مرتفع میباشد ( در جنوب غربی ایران ) . این دشت در حدود چهار کیلومتر وسعت دارد  . 4000  هزار سال پیش از میلاد مسیح مردم فلات ایران از خشک شدن تدریجی دشت شوش استفاده کرده و از دره های مرتفع مشرف بر آن برای سکونت در دشت شوش استفاده نمودند . از آن پس  5000  سال متمادی شوش نامزد ایفای نقش مهمی در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران بوده است . میسیون فرانسوی که پیشرفت تمدن از ابتدا تا کنون را قدم به قدم دنبال نموده است میگوید : در حدود  3000  سال قبل از میلاد مسیح امر تجارت و پیدایش خط و نوشتن کتاب یعنی شگفت انگیز ترین اختراعات بشری در جنوب ایران تحقق یافته است . در شوش زندگی شهر نشینی جالبی شکفته و این شهر به صورت پایتخت نیرومند امپراطوری های عیلام که تمدن آن مخلوطی از تمدن دولتهای  سومر و آکاد بود  و همچنین امپراطوری هخامنشیان قرار گرفت . در دل خاکهای شوش دهها کتیبه و نبشته های تاریخی توسط فرانسویان  بدست آمد که در مورد مذهب و جنگهای تاریخی و تمدن بشری سخن گفته است و امپراطوری عیلامی ها را در ه;زاران سال پیش اثبات نمود . تمدن شوش در کنار اولین تمدنهای بشری بابلی و آشوری قرار دارد . ارتش پیروزمند عیلامیان فتوحات بسیاری را در غرب و شمال  انجام دادند . عیلام رقیب سرسخت آشور بود و سرانجام در اثر ضربات سهمگین پادشاه آشور " آسوربانی پال " در هم کوبیده شد و کل شهر طعمه حریق ارتش آشوریان گشت  آشوریان که به منتهی قدرت و جلال رسیده بودند  30  سال پس از شکست عیلامیان از هم پاشیده شد ند و نینوا پایتخت آن به سرنوشت شوش دچار گشت . بعد از عیلامیان داریوش کبیر که از جان و دل پایتخت جدیدش در شوش را دوست میداشت کاخهای  باشکوهی در خرابه های عیلام بنا نهاد . در حال حاضر در موزه لوور فرانسه سرستونهای زیبایی به شکل گاومیش و همچنین صفحات گلین مینا کاری شده و همچنین نقش سربازان گارد شاهنشاهی ایران ( گارد جاوید ) که از شوش بدست آمده است قرار دارد . پس از شاهنشاهی پر افتخار هخام;شیان اسکندر شوش را از اهداف مهم خود قرار داد و تصمیم به فتح آن گرفت . وی شوش را کاملا تصرف کرد و غنائم بسیاری از آنجا بدست آورد . وی پس از بازگشت از هند با ارتشی نیرومند به شوش رفت و مدتی در آنجا بسر برد . همانجا دختر داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی را به همسری برگزید و در شوش مراسم باشکوهی از عروسی خود بر پاکرد . در شوش عده زیادی از سربازان یونانی دختران ایرانی را به همسری برداشتند و در آنجا اتحادی بین دو دنیای غرب و شرق رقم خورد . "مرگان" و جانشینش "کنت دومکنم"متونی شگفت اور به زبانهای عیلامی – بابلی – فرس قدیم; یونانی و پهلوی از شوش بدست آوردند همراه با ابزارها و اثاثیه های بسیاری کهن  در کتابخانه های باستانی فرانسه بیش از  30  کتاب در مورد شوش و تمدن شوش وجود دارد  

برگرفته از آثار باستانشناسان مشهور : " بازن" و "امیل بن و نیست" از استادان کلژدوفرانس

تصفیه خانه آب چغازنبیل 

این محل بعنوان اولین و قدیمی ترین تصفیه خانه آب دنیا شناخته شده است که جهت آب شرب شهر دورانتاش با توجه به قابل شرب نبودن آب دز در این محل ایلامیان با استفاده از یک کانال  ۴۵  کیلومتری آب را از رودخانه دز به آنجا منتقل میکردند . این کار با استفاده از قانون ظروف مرتبط و ملاط قیر طبیعی که بعنوان ملاط دیوارهای آجری در جداره کار گذاشته شده آب را تصفیه می نموده است 

معبد چغازنبیل (زیگورات  - قلعه آتش ) :

نام باستانی آن دور اونتاش می باشد . نام شهری که در پایان هزاره دوم قبل از میلاد توسط اونتاش نپیریشا پادشاه ایلامی ساخته شد است . این پادشاه در قسمت مرکزی شهر معبدی مطبق که در آن زمان ذیقورات نامیده میشده بنا می کند . . این معبد رفیع و سه طبقه به اینشوشیناک و نپیریشا که از خدایان بزرگ ایلامی بودند اهدا گشته بود. محوطه صحن ذیقورات توسط دیواری احاطه گشته است 

خارج از محوطه این معبد بزرگ کاخها و آرامگاهها خانواده شاهی در منتهی الیه زاویه شرقی شهر بنا گشته است . به غیر از دو دیوار نامبرده حصاری قطور تمامی شهر را محصور کرده است که مجموع طول آن حدود  ۴  کیلومتر میباشد . دور تا دور معبد با آجرهای پخته شده پوشیده شده است که این آجرهای با خط میخی زندگی پاž3;شاه را توصیف کرده است . درهای چوبی معبد و کاخها با قطعات شیشه ای تزئین می شده اند

یکی دیگر از شگفتی های این معبد آن است که در پشت معبد در روی زمین جای پای انسان ( کودکی ) نقش بسته است که بعد از گذشت بیش از  5300  سال هنوز پابرجاست . محققین گفته اند در هنگام ساخت و آن زمانی که آجرهای نرم بوده است انسانی پا گذاشته است . این جای پا واقعا دیدنی است 

هفت تپه 

مجموعه تاریخی هفت تپه یکی دیگر از شگفتی های تمدن ایران میباشد . این مجموعه مربوط بدوره ایلامی ها میباشد که بین سالهای  ۱۵۰۵  تا  ۱۳۵۰  قبل از میلاد ساخته شده است . به اعتقاد کارشناسان نام ایلامی این منطقه کاپی ناک بوده است . این مجموعه شامل آرامگاه تپتی آهار پادشاه ایلامی - آرامگاه دسته جمعی  ۲۳  نفری - حیاط معبد - سکوی قربانگاه حیوانات به خدای خود و پرستشگاهها میباشد . این مکان  ( آرامگاه تپتی آهار ) به عنوان اولین و قدیمی ترین طاق هلالی جهان معرفی شد  

مجموعه کاخهای آپادانا از زمان داریوش بزرگ 

مجموعه کاخهای هخامنشی شوش توسط داریوش کبیر در سال  ۵۲۱  قبل از میلاد  ( ۲۵۲۶  سال پیش ) بر پا گشت . این مجموعه شامل کاخ آپادانا - دروازه - دیوارخانه و بخشهای دیگر است  آپادانا ( تالار ستوندار ) سه ایوان  ۱۲  ستونی و یک تالار  ۳۶  ستونی با ارتفاع  ۲۲  متر می باشد . دیوارها از خشت و ایوانها با آجر مینایی ( لعابدار منقوش ) مزین شده بود . در زمان اردشیر اول دچار حریق گشت و اردشیر دوم آنرا بازسازی کرد . مدت  ۲۰۰  سال شوش ( در جنوب غربی ایران ) مرکز سیاسی ایران و سرزمینهای تحت فرمانروايی هخامشیان بود که این کشورها شامل بیش از  ۲۵  کشور بوده است . سرانجام در سال  ۳۲۳  قبل از میلاد در یورش اسکندر مقدونی ویران شد . در این مکان کتیبه های به زبان بابلی - میخی و فارسی باستان کشف شد

کاخ شبیه سازی شده خشایار شاه

این کاخ با الهام از اقتدار و عظمت شاهان ایران و سیستم بنا کردن کاخها یشان توسط فرانسویان در حدود  100  سال پیش در کنار کاخ داریوش بر فراز تپه ای که از چند کیلومتری به واضح مشخص میباشد بنا گشت . این مکان با عظمتی باور نکردنی و معماری فوق العاده ساخته شده که کاملا سالم و زیبا پا برجا می باشد

لیست برخی آثار کهن و ارزشمند خوزستان

مربوط به دوران

محل بنا

نوع بنا

ثبت ملی

نام بنا

ردیف

شاهنشاهی ساسانی

آسک

آثاری از شهرهای باستانی ایران

42

آسک

1

-------

شاهنشاهی ساسانی

اهواز

آثاری از شهرهای باستانی ایران

43

ویرانه های شهر قدیم اردشیر بابکان

2

شاهنشاهی ساسانی

بهبهان

آثاری از شهرهای باستانی ایران

44

خرابه های ارجان

3

شاهنشاهی ساسانی

رامهرمز

آثاری از شهرهای باستانی ایران

45

آثار دورک

4

شاهنشاهی ساسانی

شوشتر

آثاری از شهرهای باستانی ایران

46

شهر باستانی جندی شاپور

5

شاهنشاهی ساسانی

شوش

کاخ

47

ایوان کرخه

6

شاهنشاهی ساسانی

هندیجان

آثاری از شهرهای باستانی ایران

48

آثار هندیجان

7

شاهنشاهی ساسانی

ایذه

آتشکده ایرانیان

49

آتشکده

8

شاهنشاهی ساسانی

رامهرمز

بنا باستانی

50

طاق نصرت

9

مربوط به  4500  سال پیش به این رو

هفت تپه در نزدیکی شوش

آثار و آرامگاه شاهان عیلامی

51

تپه های باستانی هفتپه

10

شاهنشاهی ساسانی

شوشتر

سد باستانی

78

بند قیصر

11

شاهنشاهی ساسانی

دزفول

پل باستانی

84

پل ساسانی

12

عیلامی و ساسانی

ایذه

نقش برجسته

133

حجاریهای سنگ کوه

13

شاهنشاهی اشکانی و ساسانی

مسجد سلیمان

آتش

300

آتشکده مسجد سلیمان

14

شاهنشاهی ساسانی

خیر آباد

آتشکده ایرانیان

371

آتشکده چهار طاقی

15

شاهنشاهی ساسانی

میدان نفت

آتشکده ایرانیان

372

آتشکده میدان نفت

16

شاهنشاهی اشکانی و ساسانی

دستوا

ویرانه های باستانی شهر

421

شهر قدیم دستوا

17

عیلامی

نزدیکی هفت تپه

معبد دینی و بزرگ منطقه

895

معبد باستانی زیگورات

18

شاهنشاهی هخامنشی

شوش

کاخ سطلنتی داریوش بزرگ

-

کاخ آپادانا

19

----------------------------------------------------------

بن مایه این نوشتار :

- سفرنامه ناصر خسرو قبادانی

- مسالک الممالک - ابواسحق ابراهیم اصطخری

- کتیبه های داریوش بزرگ و هخامنشیان - رلف نارمن شارپ

- دایره المعارف بزرگ ایران - استاد عبدالحسین سعیدیان

- جغرافی دانان و تاریخ نگاران پس از اسلام :  یاقوت حموی - مقدسی - حمزه اصفهانی

- به کوشش ارشام پارسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد