فلسفه تکنولوژی اطلاعات

1- مقدمه

فلسفه تکنولوژی اطلاعات را می‌توان به عنوان زیرشاخه‌ای از فلسفه تکنولوژی در نظر گرفت. تفکرات فلسفی در باب تکنولوژی به طور کلی معطوف به فهم ماهیت و معنای ساختن و استفاده کردن می‌باشد، خصوصا تفکر درباره آنچه تاکنون ساخته و استفاده شده است. چنین تاملاتی اما در تلاطم میان دو سنت بزرگ روی می‌دهند: سنتی برخاسته از مهندسی و دیگری از دیدگاهی انسان‌مدار.

دیدگاه مهندسی: نظرگاهی است توسعه‌طلب که تکنولوژی را امری تماما انسانی می‌داند و لذا نفوذ آن را به تمامی ارکان زندگی انسان‌ها مجاز و بلکه لازم می‌شمارد.

دیدگاه انسان‌مدار: نظرگاهی است حزم‌اندیش که تکنولوژی را جنبه‌ی محدودی از انسانیت می‌بیند و لذا پیوسته نگران آن است که نکند این جنبه‌ی محدود، بر دیگر جنبه‌های انسانیت چیره شود.

این تمایز و تلاطم متناظر با آن، در مورد IT نیز وجود دارد؛ یعنی میان کسانی که ورود IT را نقادانه جشن می‌گیرند و کسانی که محتاطانه در تلاش برای حد زدن بر قدرت و نفوذ آن می‌باشند. این تلاطم را در جای‌جای این نوشتار نیز بازخواهید شناخت.

فلسفه‌ی IT با تعریف موضوع خود، یعنی IT آغاز می‌گردد؛ و پس از آن تلاش می‌نماید تا تاریخِ رفته‌ی فلسفه را از منظر IT بازسازی کند و سرآخر بر آن بنیان:

اولا: پاسخ‌های جدیدی برای مسائل کهن فلسفی بر پایه‌ی منظومه‌ی مفهومی IT بیابد.

ثانیا: مسائل مفهومی و چالش‌های نظری برخاسته از IT و مسائل مفهومی درونی IT را به کمک منظومه‌های فلسفی حل نماید.

در این گزیده اما به وظیفه‌ی نخستین فلسفه‌ی IT اشاره‌ای نخواهد شد و از میان چالش‌های مفهومی برخاسته از IT نیز، یعنی مسائل اخلاقی، سیاسی و نظری، تنها به شق سوم و در قالب مشکلات متافیزیکی IT پرداخته می‌شود.

2- IT چیست؟

تکنولوژی اطلاعات را –یا اصطلاحات شبیه به آن مانند "سیستم‌های اطلاعاتی" و تکنولوژی رسانه‌ها"- غالبا به صورت یک تکنولوژی ترکیبی از توان پردازش داده‌ها و تکنولوژی ارتباطات توصیف می‌کنند. IT حاصل صورت‌بندی تکنولوژی‌های اولویه‌ی ارتباطات الکترونیکی در قالب روش‌های محاسباتی و سایبرنتیک می‌باشد. برای هر دو اصطلاح "اطلاعات" و "تکنولوژی" نیز تعاریف مهندسی و انسان‌مدار متفاوتی ارائه شده است:

تعریف مهندسی یا تکنیکی اطلاعات: بنیان‌گذار مفهوم مهندسی اطلاعات شانون (1949) است. او اطلاعات را به صورت احتمال انتقال یک سیگنال از ابزار الف به ابزار ب تعریف نمود به طوری که این احتمال از لحاظ ریاضی کمیت‌پذیر باشد. این تئوری اطلاعات، تاکنون بنیان طراحی و تحلیل ابزارهای محاسباتیِ دیجیتال و نیز تکنولوژی اطلاعات بوده است؛ چه تلفن و تلویزیون و چه اینترنت.

تعریف انسان‌مدار اطلاعات: در مقابل معنای تکنیکی اطلاعات، مفهوم اطلاعات در حوزه‌ای وسیع‌تر قرار دارد؛ یعنی حوزه معنا و سمنتیک. اطلاعات در این معنا دیگر یک امر دو جزئی نیست (سیگنالی که از الف به ب می‌رود) بلکه رابطه‌ای است سه وجهی. اطلاعات سیگنالی است که از ابزار الف به ابزار ب فرستاده می‌شود تا به شخص ج معنایی را القا گرداند. اطلاعات از این جنبه، یک پیغام است.

هر چند تکنولوژی اطلاعات در معنای تکنیکی آن پیوسته خود را به جنبه معنایی اطلاعات نزدیک می‌کند اما ارتباط منطقی دقیقی میان آن دو وجود ندارد. هر سیگنال، مستقل از احتمال دریافت شدن آن در نقطه ب دارای معانی مختلفی است؛ معناهایی که هر کدام در یک بستر خاصی تحقق می‌یابند. اصطلاح تکنولوژی نیز دارای وضع مشابهی است:

تعریف مهندسی از تکنولوژی: مطالعه و کاربست روشمندِ ساخت و استفاده از مصنوعات. در این تعریف تکنولوژی به دو دوره‌ی تکنیک‌های پیشامدرن و تکنولوژی مدرن تقسیم می‌شود.

تعریف انسان‌مدار از تکنولوژی: این تعریف گسترده‌تر از تعریف مهندسی از تکنولوژی است چراکه تمام انواع ساختن –تجربی، علمی، تولید انبوه و غیره- را در تمامی شیوه‌های استفاده از آن –به عنوان دانش، مصنوع و حتی اعمال خشونت و قدرت- شامل می‌شود.

بر این اساس می‌توانیم یک تعریف چهاروجهی را به همراه چهار مصداق از تکنولوژی اطلاعات به دست آوریم:

تکنولوژی پیشامدرن

تکنولوژی علمی

معنای مهندسی اطلاعات

نوشتن و خواندن توسط الفبا

انتقال سیگنال‌های

 electronic source codes

معنای انسان‌مدار اطلاعات

متن و کتاب

آن‌چه می‌توان توسط رسانه‌های الکترونیکی به انجام رساند

در یک تحقیق مفصل‌تر، قدم بعدی پرداختن به IT از دیدگاه تاریخ فلسفه است، ولی در این نوشتار مستقیما به استفاده از نتایج آن بررسی در یک زمینه خاص، یعنی IT و متافیزیک می‌رویم.

3- IT و متافیزیک

مطالعه تاریخ فلسفه از منظرگاه IT مشخص می‌سازد که به همراه ظهور IT، منظومه فرهنگی جدیدی نیز خود را نشان داده است. تلاش‌های بسیار و بعضا معروفی برای به تصویر کشیدن شیوه‌های جدید زندگی در دنیایی ITزده صورت گرفته است که در آن تمرکز بر روی جنبه‌های اقتصادی و سیاسی بوده است. اما همچنان مسائل مهم دیگری باقی می‌مانند: در دنیای پس از ظهور و استیلای IT، چه چیز واقعی است و چه چیز پدیداری؟ ساختار بنیادین پدیده‌های ITگونه چیست؟ بسیار خامی است اگر IT را فقط به عنوان مجموعه‌ای از ابزارهای پردازشی و ارتباطی‌ در نظر گیریم به طوری که ساختار و مفهوم واقعیت را دست نخورده باقی می‌گذارند. برای مثال بورگمن به تمایز سه گانه‌ای در مورد اطلاعات قایل شده است:

الف) اطلاعات در مورد واقعیت (علوم طبیعی)

ب) اطلاعات برای واقعیت (طراحی‌های مهندسی)

ج) اطلاعات به مثابه واقعیت (بازنمایی‌های محاسباتی)

هر چه بیشتر IT گسترش می‌یابد، و دامنه نفوذ اطلاعات به مثابه واقعیت وسعت می‌یابد، درک انسان از بنیان‌های سازنده واقعیت نیز تفاوت بیشتری با گذشته می‌یابد. بررسی این مسائل نیازمند طرح پرسش‌های متافیزیکی درباره IT است که در میان آنان نیز باز تلاطم میان دیدگاه مهندسی و انسان‌مدار سرباز کرده است.

3-1- دیدگاه مهندسی از متافیزیک در IT

دو عنصر اساسی این رویکرد عبارتند از:

1-       موجودیت‌های فیزیکی در IT

2-       قابلیت‌های شناختی (cognitive) IT

در سال 1948، نوربرت واینر عناصر بنیادین سازنده واقعیت را چنین اعلام نمود: ماده، انرژی و اطلاعات. از آن هنگام به بعد سوالات بسیاری در باب موقعیت متافیزیکی اطلاعات بوجود آمده‌اند. خود واینر کنکاش در این مساله را با طبقه‌بندی ماشین‌ها در سه دسته‌ی متفاوت آغاز نمودکه با سه عنصر بنیادی واقعیت متناظر بودند:

الف) ماشین‌هایی که ماده را انتقال می‌دهند (چکش یا خط تولید)

ب) ماشین‌هایی که انرژی تولید می‌کنند و یا انرژی را انتقال می‌دهند (نیروگاه اتمی و یا موتور)

ج) ماشین‌هایی که اطلاعات را دستکاری می‌نمایند (سیستم‌های ارتباطی و یا کامپیوترها)

همچنین پدیدارشناسیِ نوعِ درگیریِ انسان‌ها با تکنولوژی، تفاوت بنیادین IT را با ابزارها و ماشین‌ها نشان می‌دهد. خصوصیت سایبرنتیک و اتوماتیک IT آن را همانند بزرگراهی ساخته است که منتظر پیموده شدن توسط انسان‌هاست؛ IT محیطی است برای فعالیت انسان‌ها (و از این رو آن را رسانه‌ی جدید نامیده‌اند).

قابلیت‌های شناختی IT سوالات انتولوژیک دیگری را برانگیخته است: هوش‌مصنوعی چگونه هوشی است؟ آیا انواع مختلف هوش‌مصنوعی –الگوریتمیک، هیوریستیک، تعبیه شده و ...- انواع مختلف هوش را نشان می‌دهند؟ از سوی دیگر چنین سوالاتی با ملاحظه مسائل بیوتکنولوژی، تفاوت میان مصنوعات ساخته شده توسط تکنولوژی‌های فوق‌مدرن و ارگانیسم‌های زنده را از بین خواهد برد (ر.ک به مقالات مرتبط با حیات مصنوعی).

از دیدگاهی تکنولوژیک، اطلاعات در همه‌جا حاظر است، چه در جهان ارگانیک و چه در جهان مصنوعات؛ دیوارهای حائل میان این دو جهان در حال فروریختن است. در چنین دنیایی از واقعیت است که شیرماخر می‌گوید: " IT گونه‌ای طبیعت مصنوعی است که ما در آن آزادیم تا بدون حاکمیت قوانین از پیش‌تعیین شده، بازیگوشانه و بر اساس تمایلات زیبایی‌شناختی زندگی کنیم"؛ هرچند که برای حفظ هارمونی با خودِ آن، باید نسل جدیدی از محدودیت‌ها را بپذیریم.

3-2- دیدگاه انسان‌مدار از متافیزیک در IT

این رویکرد ریشه‌های شکاکانه‌ی مختلفی دارد. بی‌شک با تقسیم دنیا به پیش از IT و پس از IT، مرتکب ساده‌سازی‌های بسیاری شده‌ایم. این تقابل، جنبه‌هایی از واقعیت را نمایش می‌دهد ولی در دیدگاه انسان‌مدار، تقابلی را از نوع تقابل میان هگل و سقراط ترجیح می‌دهند: اثبات‌گرایی نقاد در مقابل خرمگس مجادله‌گر. از دیدگاه هگلی ما به کمک IT توانایی خلق جهان‌های گوناگونی را به دست آورده‌ایم ولی منفی‌بافی‌های فلسفی در مورد آن، صرفا به نوعی بی‌مسوولیتی در مقابل این توانایی ختم خواهد شد. اما از دیدگاه سقراطی، آن دیدگاه مهندسی، تعظیمی است در مقابل IT که خود پیشتر تثبیت یافته و شهرت و محبوبیت جهان‌شمولی به دست آورده است. پس در شرایطی که IT حاکمیت بلامنازع یافته است، دیدگاه انسان‌مدار به دنبال پرسش نمودن از ماهیت و معنای آن است. این‌گونه پرسش‌ها در چهار طبقه مطرح می‌گردند:

1-       اخلاقی. در درجه اول، چنین پرسش‌هایی اخلاقی خواهند بود. برای مثال: آیا IT حوزه خصوصی اشخاص را تهدید می‌کند؟ و یا اینکه: IT به محیطی برای زندگی انسان‌ها تبدیل گشته است، اما محیطی که پیش از عرضه، کاملا تست نمی‌گردد. شایع بودن این نحوه تولید نرم‌افزارها و محصولات تکنولوژیک، شیوع بی‌مسوولیتی اخلاقی نیست؟

2-       سیاسی. در درجه‌ی دوم پرسش‌های سیاسی مطرح می‌گردند: آیا اینترنت به نحوی ساختار یافته است که عدالت اجتماعی را از طریق یکسانی در دسترسی بدان تامین کند؟ به علاوه IT بر پشت صنایع غول‌پیکر سوار است که موجودیت سیاسی آنان همیشه محل پرسش بوده است، آیا این امر عدالت و مشروعیت IT را زیرسوال نخواهد برد؟

3-       روانی. این پرسش‌ها به همراه پرسش‌های شناخت‌شناسانه به میان می‌آیند: در این بمباران اطلاعاتی، توانایی انسان‌ها در درک آن خرد خواهد شد یا که با آن پیش خواهد آمد؟ این درحالی است که دلهره اطلاعاتی یکی از عمده‌ترین پارادکس‌های زندگی ITزده می‌باشد.

4-       انسان‌شناسی. چنین پرسش‌هایی با کاربست‌های اجتماعی "تلقی جدید از اطلاعات" سروکار دارند، برای مثال: "زندگی مجازی" به چه معناست و یا "زندگی بر روی صفحه نمایش" تا کجا پیش خواهد رفت؟

تکنولوژی اطلاعات واقعیت را به دلایلی بسیار پیچیده و بنیادی‌تری از بمباران اطلاعاتی از ما مخفی می‌دارد. از دیدگاه انسان‌مدار، IT ممکن است نحوه بودن ما را معوج سازد. بهتر است بسط این احتمال را با توجه به نوشته‌های مارتین هایدگر، یکی از پرنفوذترین فیلسوفان این دیدگاه، انجام دهیم:

تلاش هایدگر در "پرسش از تکنولوژی" این است که نشان دهد: تکنولوژی را بیشتر از آن که ماشین‌ها و ابزارهای تکنولوژیک تشکیل دهند، پرده‌دریدن از واقعیت، رازافشاگری‌ها و در عین حال حجاب افکندن‌ها، برمی‌سازند. تکنولوژی مدرن همراه طبیعت و مطابق قوانین آن پیش نمی‌آید بلکه طبیعت را "منبعی" برای دستکاری‌های خود می‌داند و آن را به مبارزه می‌طلبد. IT نیز بر سر زبان همان بلایی را خواهد آورد که تکنولوژی مدرن بر سر طبیعت آروده است؛ یعنی آن را به منبعی برای دستکاری‌های خود مبدل می‌سازد.

تکنولوژی اطلاعات به همان اندازه که از واقعیت پرده برمی‌دارد، بر آن پرده می‌افکند و تا ما بر پرده‌دریدن‌های آن تکیه می‌کنیم، آن پرده کشیدن‌ها حاکم خواهند بود. برای موجه ساختن این ادعا باید هرمنوتیک را (هایدگر هرمنوتیک را مشخصه انسانیت می‌داند و نه عقلانیت را) در نزد هایدگر بشکافیم. او در روایت خود از هرمنوتیک، بر دو نکته‌ی اساسی تاکید می‌کند:

1-       هیچ آشکار‌سازی‌ای (به دست آوردن اطلاعات) فرایند ساده‌ای نیست بلکه شامل فرایند تفسیر نیز می‌باشد؛ و خود تفسیر مبتنی است بر متون، ادراکات حسی، تفکرات و شیوه‌های زندگی؛ آن هم به شیوه‌ی دیالکتیکِ میان جزء و کل (دور هرمنوتیکی). جزء تنها در سایه کل فهمیده می‌شود و کل را بدون دانستن اجزای آن نمی‌توان درک کرد. فهم، فرایندِ آمد و شد میان جزء و کل است. لذا هر اطلاعاتی به همراه تفسیری از آن اطلاعات می‌باشد و تکنولوژی اطلاعات جزئی است از جهانی بزرگتر که جدای از آن کل، درک نخواهد شد.

2-       هر پرده دریدن در عین حال افکندن حجابی جدید است. تکنولوژی اطلاعات باعث گشته تا اطلاعات در همه‌جا حاضر باشد، اما این امر با هزینه‌ای گزاف صورت گرفته است. اطلاعات حجابی گشته است بر خود "وجود"، ماهیت بنیادین واقعیت و رابطه منحصر به فرد انسان با آن. برای مثال به واقعیت مجازی، زندگی مجازی و یا شخصیت مجازی توجه کنید. البته در پاسخ به هایدگر می‌توان استدلال آورد که IT تعریف واقعیت را بسط داده است. هایدگر نیز در جواب خواهد گفت: "برای IT زبان نیز منبعی است برای دستکاری‌‌های خود".

4- پروژه‌های نیمه‌تمام در این زمینه

اولا. انتقادهای رادیکال هایدگر از تکنولوژی به طور عام و از IT به طور خاص باعث گشته است تا بسیاری از طراحان سیستم‌های IT تلاش نمایند تا با بازنگری در طراحی‌های خود، پلی را میان دیدگاه مهندسی و دیدگاه انسان‌مدار ایجاد نمایند (برای مثال نگاه کنید به آثار Dreyfus).

ثانیا. Mark Poster معتقد است که دیدگاه هایدگری در مورد IT صادیق نیست، چراکه او علم و تکنولوژی‌ای را نقد نموده است که به خود نمی‌اندیشید (علم پوزیتیویستی) درحالیکه IT پیوسته در حال بازنگری در خود می‌باشد.

ثالثا. در دهه‌ی 1980، دو دانشمند علوم کامپیوتری، Winograd و Flores، اعلام داشتند که تحلیل‌های هایدگر دلایل عدم کارکد IT را مطابق موفقیت‌های پیش‌بینی شده‌ی دانشمندان آشکار می‌سازد. در دهه‌ی بعد، Coyne علاوه بر نظریات هایدگر، نظریات کسانی مانند دریدا را نیز به میان آورد و استدلال آورد که زمان آن رسیده است تا به جای تاکید بیش از حد بر روش‌های عقلانیِ IT، به نقش متافورها در آن نیز توجه شود. تمثیل‌هایی چون Windows، Desktop، Icons و یا ذهن به عنوان یک کامپیوتر، در عین اینکه پیشرفت IT را سرعت داده‌اند، بخش عمده‌ای از حقیقت را در خود پنهان داشته و می‌دارند و باید به کمک روش‌های ساختار شکنانه، این حقایق را بیرون کشید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد