اصول جنگلداری نزدیک به طبیعت و جنگلداری با تاج پوشش دائمی

مجید سیف اللهیان     پرویز صالحی

مقدمه :

بهره برداری از جنگل به روش سنتی و نیز تبدیل آن به اراضی مزروعی, همراه با رشد جمعیت و با هدف تأمین نیازهای چوبی و تغذیه ای از گذشتة دور و ابتدا توسط رومیهای قدیم شروع شد . مبدأ و منشأ تفکر علمی تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری در قالب سری و با روش کلاسیک, اروپای مرکزی بود که هدف عمدة این طرحها در «برداشت چوب» متمرکز می شد .

بتدریج روشهای علمی تر ارائه و به کشورهای دیگر تسری یافت, بطوریکه اولین طرح جنگلداری در آمریکا از صد سال قبل (1905 میلادی) و اولین طرح جنگلداری در ایران براساس قانون جنگلها و مراتع  مصوب 1338 (هـ ش) از 45 سال پیش و با کمک فرانسویها تهیه و به اجرا در آمد .

طرحهای جنگلداری در گذشته بر مبنای اصول «برداشت مستمر» و «بهره برداری اقتصادی» استوار بود بهمین جهت برای اقتصادی نمودن طرح و سهولت در مدیریت, گرایش به همسال کردن جنگل و تک کشتی در احیاء جنگلهای مخروبه با استفاده از گونه های سریع الرشد بومی و غیربومی و با هدف افزایش تولید متداول گردید .

در نتیجه اجرای روشهای کلاسیک جنگلداری طی قرون گذشته, ناهنجاریهای زیست محیطی و پدیده های مخرب جنگل چون بارانهای اسیدی و … بروز نمود که دانشمندان علوم جنگل در اروپا برای کاهش اثرات تخریبی جنگل با تغییر نگرشی اصول جنگلداری مدرن را برای مدیریت پایدار جنگل ارائه نمودند که معروفترین آن «جنگلداری نزدیک به طبیعت» و «جنگلداری با تاج پوشش دائمی» می باشد . این رویکردها در مقالة حاضر مورد بررسی قرار می گیرند .

1-      جنگلداری نزدیک به طبیعت (Close to nature forestry)

1-1-     تاریخچه

اعمال مدیریت جنگلداری سنتی و کلاسیک با قدمت بالغ بر پنج قرن در اروپا شروع شده است . براثر بهره برداری متمرکز از جنگل طی چندین دوره به روش قطع یکسره متوالی موجبات فقر مواد آلی و معدنی خاک, لغزش و رانش زمین, تغییر مناظر زیبا و زیستگاهای حیات وحش را فراهم وپدیده های زیانبار زیست محیطی چون : بارانهای اسیدی, تخریب لایة ازون, اثر گلخانه ای در زمین, افزایش درصد دی اکسیدکربن و … را در پی داشته است .

بمنظور کاهش اثرات تخریبی ناشی از اجرای جنگلداری کلاسیک و رویکرد تحول و تکامل جنگلداری مدرن و نیز به منظور پاسخگوئی به اعتراضات تشکلهای غیردولتی طرفداران محیط زیست, جنگلبانان بدنبال راه حلهای اصولی برآمدند که در این راستا «جنگلداری نزدیک به طبیعت» به همین منظور پیشنهاد شده است .

«گروه کار برای جنگلداری نزدیک به طبیعت» از حدود 50 سال قبل در کشور آلمان شکل گرفت و بعداً در سپتامبر 1989 «اتحادیة اروپایی جنگلبانان طرفدار جنگلداری نزدیک به طبیعت- Prosilva) تشکیل شده که برخی از اعتقادات و الزامات مهم اتحادیه برای برنامه ریزی در جنگلداری مدرن در ادامه این نوشتار می آید .


1-2-     اصول جنگلداری نزدیک به طبیعت

اصل اول : شناخت ظرفیتهای اکوسیستم های جنگلی :

اساس و پایة تولید در جنگل خاک آن است لذا باید نسبت به حفظ و حاصلخیزی خاک و در صورت نیاز در تقویت آن اقدام نمود. به همین جهت در جنگلداری باید از تخریب خاک بصورت های لغزش و رانش, فرسایش, آبشویی عناصر و کوبیدگی خاک جلوگیری نمود . باید از قطع یکسره وسیع, استفاده از ماشین آلات سنگین بهره برداری و حمل و نقل بویژه در زمین های حساس به رانش خودداری نمود . حجم سرپا را به حد مطلوب رسانده تنوع زیستی را تقویت نمود .

استقرار تجدید حیات در حد نیاز مورد توجه قرار گیرد بطوریکه از نظر اکولوژیکی روند تعادل انرژی به حداکثر برسد . خوشبختانه جنگلهای خزری شمال کشور, بدلیل عدم قطع یکسره در سطوح گسترده (فقط در جنگلهای مخروبه و با هدف تسریع در احیاء) و بر هم زدن اکوسیستم های آن, از ظرفیت های بسیار بالایی برخوردار می باشد ولی حاصلخیزی خاک جنگلهای زاگرس در غرب کشور بدلیل حاد بودن مسائل اجتماعی اقتصادی و دامداری سنتی و فرسایش شدید خاک با آسیب های جدی مواجه شده است.

اصل دوم : متناسب بودن گونه ها و ساختار توده ها با رویشگاه

هر رویشگاه ظرفیت خاصی برای تنوع گونه ای و کمیت و کیفیت آن جنگل دارد, بطوریکه در رویشگاهی گونه راش از رشد بالایی برخوردار است ولی رویشگاه دیگر ممکن است برای بلوط و یا توسکا بیشتر مناسب باشد . لذا در این نوع مدیریت جنگل, باید به نکات فوق توجه نمود . ضمناً چون مبدأ بذر در امر جنگلکاری دارای اهمیت فراوانی می باشد, توصیه
می گردد در جمع آوری بذور مختلف از پایه های محلی استفاده شود . هر چند ممکن است
گونه های غیربومی و غیرمحلی گاهی بسته به اهمیت خاص و رعایت اصل پیش گیرانه در جنگلکاری بکار گرفته شوند . بعنوان مثال برخی از گونه های سوزنی برگ (کاج تدا در جنگلهای جلگه ای گیلان) و نیز کاج سیاه و کاج جنگلی و نوئل
(Picea exelsa) در رویشگاههای مطلوب ارتفاعات بالا با اهداف بالا بردن حجم سرپا, استقرار توده های پیشاهنگ در رویشگاههای تخریب یافته, افزایش تنوع گونه ای و … وارد شده اند .

اصل سوم : پایداری

تمام اکوسیستم های طبیعی دارای خصوصیاتی از قبیل خودترمیمی (Resiliance) تنوع زیستی و پیچیدگی (Complexity) می باشند که برای مدیریت و دخالت در جنگل باید به این موارد توجه نمود و آنها را به حداکثر رساند تا پایدرای اکوسیستم تضمین گردد .

برای دست یابی پایداری مطلوب در جنگلهای تک گزیدة هیرکانی, رعایت اصول جنگلشناسی در نشانه گذاری به شیوة تک گزینی که اهداف چند گانه و چند منظوره را در بر دارد از اهمیت فراوانی برخوردار است بطوریکه این امر موجبات تقویت تنوع گونه ای, تنوع ساختاری و تنوع زیستی را فراهم خواهد نمود .

اصل چهارم : داشت و برداشت پایه ای از جنگل

این اصل در حقیقت هستة مرکزی جنگلداری نزدیک به طبیعت است. بطوریکه برداشت و یا باقی گذاشتن هر درختی بسته به وضعیت و موقعیت آن در بین مجموعة درختان اطراف آن مورد توجه قرار می گیرد . یعنی ممکن است درختی به منظور تولید چوب در آینده یا بعنوان پرستار, تولید بذر, ارزشهای ژنتیکی, موقعیت فیزیکی, بخاطر زیبایی یا ایجاد زیستگاه برای تقویت تنوع زیستی نگهداری شود . طبق این اصل در برش تک گزینی پایه ای,‌ همزمان اهدافی چون رشد جنگل, بهره برداری, استقرار تجدید حیات و اصلاح ساختار توده های جنگلی بویژه ساختار عمودی در چندآشکوبه کردن توده ها, تعقیب می گردد . در این راستا تأکید می گردد که تعداد کمی درخت ولی از درختان بزرگ و با ارزش برداشت شوند . این روش باعث استمرار روند هرس طبیعی و ایجاد توده های ناهمسال و میکروکلیمای ثابت میشود که نتیجتاً تولیدات و خدمات جنگل و اشتغال استمرار می یابد .

اصل پنجم : دائمی بودن مسیرهای خروج چوب

طبق این اصل مسیرهای چوبکشی باید ثابت و دائمی باشد . این امر باعث کاهش خسارات وارده به درختان سرپا و تمرکز تخریب در حداقل سطح می گردد . رعایت این اصل در نشانه گذاری برای انتخاب درخت و جهت انداختن آن کمک می کند, بطوریکه موجب سرعت عمل در امر خروج فراورده های جنگلی و کاهش خسارت به خاک جنگل و درخت مقطوعه
می گردد .

فاصله مسیرهای چوبکشی از یکدیگر به عوامل خاص آن جنگل چون : آمیختگی, سن و ارتفاع درختان, تراکم توده,‌ عوارض طبیعی, فاصله جاده ها از هم و کیفیت تولیدات و نیز ماشین آلات بهره برداری بستگی دارد, که عملاً ممکن است این فاصله در کشورهای اروپایی بین 20 تا 100 متر و در ایران بین 50 تا 150 متر متغیر باشد . عرض مسیر بستگی به عرض
ماشین آلات کشنده و سیستم بهره برداری دارد که باید در حداقل مورد نیاز احداث شود .

2-      جنگلداری با تاج پوشش دائمی (Continuous cover forestry)

1-3-     تاریخچه

مبدأ و منشأ جنگلداری با تاج پوشش دائمی کشور انگلستان است, که قطع یکسره وسیع با سطوح 10-5 هکتار در 90% از جنگلهای تحت مدیریت طرحهای جنگلداری آن اجرا شده است . ولی در روش جنگلدرای با تاج پوشش دائمی, چنانچه سطح برش از 25/0 هکتار تجاوز نماید, نوع برش آن قطع یکسره محسوب می گردد و جنگل احداثی در این سطوح همسال خواهد بود . از وقتیکه بحث درخصوص مزایای جنگلهای ناهمسال (از اواسط قرن 19) در اروپا رونق یافت, همزمان مسئله جنگلداری با تاج پوشش دائمی در انگلستان مطرح شد . طبق این روش جنگلداری, همة روشهای جنگلشناسی باید تاج پوشش جنگل را حفظ و از قطع یکسره پرهیز نمایند . در این رابطه نظریة مذکور (Helliwell-1997) بین سالهای 1950 تا اوایل سال 1960 مورد آزمایش جدی قرار گرفت . این روش جنگلداری برای مدیریت چند منظوره جنگل و در جاهایی که نقش های زیست محیطی, تفرجی, حفظ منظر و سایر اهداف و خدمات جنگل به اندازه تولید چوب مهم هستند, بکار گرفته میشود . قابل ذکر است که این رویکرد در سالهای اخیر در سایر کشورهای اروپایی هم طرفدارانی پیدا کرده است .

1-4-     اصول جنگلداری با تاج پوشش دائمی

اصل اول : مدیریت اکوسیستم های جنگل نه مدیریت فقط درختان

در این روش, توده های جنگلی بعنوان چارچوبی برای اکوسیستم های جنگلی محسوب می شوند ؛ که درختان بطور دوره ای از آن توده ها برداشت میشوند و چشم انداز و زیستگاه حیات وحش نیز به همان اندازه از اهمیت برخوردار می باشد . در این روش جنگلداری باید به اثرات بهره برداری بر توده های جنگلی (اکوسیستم های جنگلی) توجه خاص نمود و میزان برداشت هم باید به اندازه ای تنظیم گردد که به توده های جنگلی آسیب نرساند . قابل ذکر است که این اصل برای کلیة جنگلهایی که با هدف چند منظوره مدیریت می شوند صدق می نماید . بنابراین برای چند آشکوبه کردن جنگلکاریها هم می توان از این اصل استفاده نمود .

برای بکارگیری یک رویکرد متضمن پایداری باید از عوامل رویشگاه, نیاز گونه ها و اهداف جنگلداری ارزیابی های لازم معمول گردد . در نتیجه برای اعمال این نوع مدیریت در جنگلهای شمال کشور که با سیاست های اتخاذ شده همخوانی دارد, مطالعه و شناخت دقیق عوامل اقلیمی, ادافیکی, نیاز گونه ها و توده های جنگل و نیز اهداف طرح از اهمیت خاص برخوردار است .

اصل دوم : استفاده از فرآیندهای طبیعی بعنوان اساس مدیریت توده های جنگلی

در این روش جنگلداری, تصور بر این است که استفاده از فرایندهای طبیعی, همانند تجدید حیات طبیعی در مدیریت توده های جنگلی, پایدار تر از تجدید حیات مصنوعی (نهالکاری) و توده های همگن و خالص است, هر چند شواهد زیادی برای این تفکر وجود ندارد . تجدید حیات طبیعی وسیله ای برای افزایش تنوع زیستی و تضمین استقرار مناسب گونه در رویشگاه است . قابل ذکر است که طبق بررسی ها, مشاهدات و تجربیات نگارندگان, توده های جنگلی با منشأ تجدید حیات طبیعی در جنگلهای شمال کشور, از تنوع گونه ای و پایداری بیشتری نسبت به توده های جنگلی دست کاشت برخوردارند .

اصل سوم : اقدام با توجه به محدودیت های رویشگاه

در صورتیکه ترکیب گونه های جنگلی متناسب با شرایط رویشگاه باشد, فرایندهای طبیعی هم مطلوب خواهد بود . به همین جهت از کشت گونه های پرنیاز در رویشگاه فقیر باید پرهیز نمود . تفاوتهای رویشگاهی موجود در هر جنگل بعنوان منشأ تنوع و ناهمگنی است . در نتیجه باید از همگن کردن جنگل یا تک کشتی خودداری نمود . در این راستا شناخت دقیق نیازهای اکولوژیکی گونه های درختی بمنظور توسعه جنگل و سازگاری گونه ها با رویشگاه, شدیداً ضرورت دارد .

اصل چهارم : ایجاد ساختار متنوع در توده های آمیخته

اصولاً جنگلکاریهایی که از توده های خالص و همسال تشکیل میشوند دارای ساختار منظم یک آشکوبه, رستنی های کم کف جنگل, تعداد کمی درختان خشک و تنوع درختی محدود می باشند . هر چند توده های مسن عمدتاً از تنوع ساختاری بیشتری برخوردارند . بطوریکه در میان آنها انواع رویشگاههای خرد (Microsites) که آشیان های اکولوژیک برای گونه های مختلف بوجود آوردند, دیده می شود .

از طرفی در این توده ها, شرایط برای زادآوری طبیعی بیشتر فراهم است . هر چه توده های طبیعی مسن تر میشوند, نقش های تفرجگاهی, بهره مندی از فواید حیات وحش و ارزشهای غیر بازاری در این جنگلها بیشتر می شود .

بحث و نتیجه گیری :

نظر به بهره برداری با روش قطع یکسره وسیع طی چندین دوره در قرون گذشته در کشورهای غربی (اروپای مرکزی- کشورهای اسکاندیناوی- کانادا و …) و بازکاشت گونه های سریع الرشد موجب فقر مواد معدنی و آلی خاک, بروز پدیده های مخرب مثل باران های اسیدی، کاهش تنوع زیستی, پیدایش آفات و بیماریها و … شد . لذا در مقابله با روشهای جنگلداری گذشته و بمنظور استفاده پایدار و دائمی از تولیدات و خدمات جنگل, حفظ تنوع زیستی و آب و خاک, حفظ منظر و توسعه گردشگری در طبیعت (اکوتوریسم) و غیره اعمال روشهای جنگلداری فوق الذکر توسط دانشمندان علوم جنگل و محیط زیست پیشنهاد و حمایت می گردد . با توجه به ساختار جنگلهای طبیعی شمال کشور و پیشینة کم بهره برداری صنعتی از آن و سطوح کم جنگکاریها, اجرای روشهای جنگلداری فوق در آن از جایگاه ویژه ای برخوردار است, بخصوص اینکه برای استفاده چند منظوره از این جنگلها استعدادهای فراوانی نهفته است .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد