٨ از ۶۴ مربع مساوى است آه یک در میان به رنگ روشن و × ١ ٢.صفحه شطرنج یک شبکه ٨
تیره هستند (مربعهاى "سفید و مربعهاى "سیاه ). صفحه شطرنج بین دو بازیکن قرار مىگیرد
، به نحوى آه آخرین مربع سمت راست هر بازیکن سفید باشد .
٢ ٢.در ابتداى بازى ،یکى از بازیکنان ١۶ مهره به رنگ روشن (مهره هاى "سفید") دارد؛
بازیکن دیگر ١۶ مهره به رنگ تیره (مهره هاى "سیاه دارد).
این مهره ها عبارتند از
یک شاه سفید
یک وزیر سفید
دو رخ سفید
دوفیل سفید
دو اسب سفید
هشت پیاده سفید
یک شاه سیاه
یک وزیر سیاه
دو رخ سیاه
دو فیل سیاه
دو اسب سیاه
هشت پیاده سیاه
٣ ٢.پوزیسیون اولیه مهره ها در صفحه شطرنج به صورت زیر است:
٢ ۴. هشت ستون عمودى مربعها را "ستون " مى نامند .هشت ردیف افقى مربعها را
"عرض" مىخوانند .خط مستقیمى آه از مربعهاى همرنگ بگذرد و محل تلاقى این مربعها را
به هم وصل آند "قطر" نامیده مى شود . .
٨ از ۶۴ مربع مساوى است آه یک در میان به رنگ روشن و × ١ ٢.صفحه شطرنج یک شبکه ٨
تیره هستند (مربعهاى "سفید و مربعهاى "سیاه ). صفحه شطرنج بین دو بازیکن قرار مىگیرد
، به نحوى آه آخرین مربع سمت راست هر بازیکن سفید باشد .
٢ ٢.در ابتداى بازى ،یکى از بازیکنان ١۶ مهره به رنگ روشن (مهره هاى "سفید") دارد؛
بازیکن دیگر ١۶ مهره به رنگ تیره (مهره هاى "سیاه دارد).
این مهره ها عبارتند از
یک شاه سفید
یک وزیر سفید
دو رخ سفید
دوفیل سفید
دو اسب سفید
هشت پیاده سفید
یک شاه سیاه
یک وزیر سیاه
دو رخ سیاه
دو فیل سیاه
دو اسب سیاه
هشت پیاده سیاه
٣ ٢.پوزیسیون اولیه مهره ها در صفحه شطرنج به صورت زیر است:
٢ ۴. هشت ستون عمودى مربعها را "ستون " مى نامند .هشت ردیف افقى مربعها را
"عرض" مىخوانند .خط مستقیمى آه از مربعهاى همرنگ بگذرد و محل تلاقى این مربعها را
به هم وصل آند "قطر" نامیده مى شود . .
١ ١ – بازى شطرنج بین دو حریف انجام مى شود آه مهرهاى خود را به نوبت بر یک صفحه
مربع به نام صفحه شطرنج حرآت مى دهند . بازیکن داراى مهرهاى سفید بازى را آغاز مى
آند
"نوبت حرآت"بازیکن موقعى است آه حرآت حریف او انجام شده باشد.
١ .هدف هربازیکن قرار دادن شاه حریف در "معرض حمله"است به نحوى آه حریف هیچ -٢
حرآت قانونى براى اجتناب از "گرفته شدن " شاه درحرآت بعد نداشته باشد.بازیکنى آه موفق
به این امر شود اصطلاحاً شاه حریف را "آیش ومات"آرده است و بازى را برده است .حریف
آه شاه او آیش و مات شده است بازى را باخته است .
١.اگر پوزیسیون طورى با شد آه هیچ یک از دو بازیکن نتواند احتمالاً آیش و مات آند -٣
،بازى مساوى است .
کن لوچ
آثار کن لوچ:
تلویزیون
1964 Diary of a Young Man
1964 Three Clear Sundays
1964 The End of Arthur’s
Marriage
1965 Up the Junction
1965 The Coming Out Party
1965 Cathy Come Home
1965 In Two Minds
1965 The Golden Vision
1969 The Big Flame
1969 In Black and White
1969 After a Lifetime
1969 The Rank and File
1975 Days of Hope
1977 The Price of Coal
1977 Auditions
1977 The Gamekeeper
1977 A Question of Leadership
1983/4 Questions of
Leadership
1984 Which Side Are You On?
1991 Dispatches - The Arthur
Legend
1996 The Flickering Flame
1998 Another City
فیلم
1967 Poor Cow
1969 Kes
1972 Family Life1979 Black Jack
1977 Looks and Smiles
1986 Fatherland
1990 Hidden Agenda
1991 Riff-Raff
1993 Raining Stones
1994 Ladybird Ladybird
1994 Land and Freedom
1996 Carla’s Song
1998 My Name is Joe
2000 Bread and Roses
2001 The Navigators
2002 Sweet Sixteen
2002 11’09’01 (Short film)
2003 Ae Fond Kiss
2004 Tickets (Short film)
2005/6 The Wind That Shakes
The Barley
2007 It’s A Free World (currently
in post production)
کن لوچ یکی از سینماگران بنام انگلستان است که در آثارش جنبه -
های گوناگونی از زندگی، امید و مبارزه ی طبقه ی کارگر را به تصویر
میکشد. سینمایی که برخی آنرا رئالیسم اجتماعی میخوانند.
کن لوچ از سال 1961 کار خود را با مستندسازی آغاز کرد . وی در
را برای بی بی سی ساخت . این « کتی به خانه بیا » سال 1965 فیلم
فیلم آنچنان تاثیری در جامعه ی انگلستان گذاشت که به تغییر قوانین
بود که « کِس » در مورد افراد بی خانمان انجامید. اما فیلم بیادماندنی
در سال 1969 ساخته شد و برای کن لوچ شهرتی جهانی آفرید . کن
لوچ از میانه ی سال های دهه ی 1970 تا میانه ی سال های 1980
میلادی یک سلسله فیلم درباره ی زندگی و مبارزههای معدنچیان
متعلق به این «؟ کدام طرف قرار داری » ساخت. فیلم مستند تلویزیونی
فرایند بود که پس از مدت ها در ساعت غیرمتعارف و دیروقت 12 شب
در کانال 4 تلویزیون انگلستان به نمایش درآمد ! کن لوچ از جمله
هنرمندانی است که در دوران شوم تاچریسم به خاطر پایبندی به
باورهای سوسیالیستی و رعایت اصول و ارزش های هنری، برای مدتی
در » برنامهی کار پنهانی » شد. اما موفقیت فیلم « طرد » منزوی و
جشنوارههای سینمایی که روایتی در متن مبارزه ی طولانی مردم در
ایرلند شمالی است، نویدبخش آغاز دوران نوینی گشت و نام کن لوچ
را دوباره مطرح ساخت.
شاید مهم ترین دلیل چندگانگی فلسفه در کانادا تاریخ و زبان این کشور باشد. عجیب نیست در کشوری که در آن هم زبان انگلیسی و هم زبان فرانسه رسمی است فلسفه در روش و آموزه ها هم فرانسوی و هم انگلیسی باشد. گو اینکه اخیرا فلسفه آمریکایی هم تاثیرات بسزایی در تحقیقات و نوشته های فلسفی دارد.
● در آمد
مانند بسیاری از کشورهای امروز دنیا، فلسفه در کانادا را نیز می توان چندگانه خواند. با این وجود جریان های مسلطی از جهت گیری های فلسفی، روش ها و حوزه های تخصصی را می توان در این کشور یافت. این تنوع به طور عمده پیامد تاثیر زبان، تاریخ و فرهنگ این کشور است و امروزه، به طور فزاینده ای ما شاهد تعامل میان رهیافت های گوناگون و سنت های مختلف هستیم. این مقاله در نظر دارد وضعیت فلسفه در کانادا را در ارتباط با وضعیت آموزش در دانشگاه ها و دانشکده ها مورد بررسی قرار دهد.
● زبان و تاریخ
شاید مهم ترین دلیل چندگانگی فلسفه در کانادا تاریخ و زبان این کشور باشد. عجیب نیست در کشوری که در آن هم زبان انگلیسی و هم زبان فرانسه رسمی است فلسفه در روش و آموزه ها هم فرانسوی و هم انگلیسی باشد. گو اینکه اخیرا فلسفه آمریکایی هم تاثیرات بسزایی در تحقیقات و نوشته های فلسفی دارد. بنابراین مباحثات فلسفی در کانادا ویژگی فراملیتی دارد، اما باید به یاد داشت که در کانادا سنت های فکری بومی نیز وجود دارند که خود منبع مستقل و مهمی در فکر فلسفی هستند. سنت فلسفه فرانسوی در اوایل قرن ۱۷ میلادی همراه استقرار همیشگی مستعمره های فرانسوی به کانادا آمد و امروز جمعیت عظیمی از مردم فرانسوی زبان در سراسر این کشور زندگی می کنند. اکثریت مردمی که زبان اصلی شان فرانسوی است بیشتر در مرکز و شرق کشور هستند مانند استان های کبک و بخش هایی از ایالت های انتاریو و نیو برونشویک.
در این منطقه به طور ویژه، زبان، فرهنگ، مذهب و نظام آموزشی (مشتمل بر آموزش فلسفه) عمیقا متاثر از سنت های فرانسوی است و در طول تاریخ، فلسفه در این بخش کشور علاقه مندی ها و گرایش های فیلسوفان فرانسوی را منعکس می سازد. فلسفه مسیحی کاتولیکی(به ویژه تومیسم و فلسفه توماس آکوئیناس)، پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم و در دهه ۱۹۶۰ مارکسیسم؛ پیروزمندانه، در این بخش از کانادا محفلی برای بحث و گفت وگو داشته است. البته سنت فلسفه فرانسوی زبان در کانادا تقلید محض فلسفه فرانسوی اروپایی نبوده است.
از شروع استعمار فرانسه در کانادا، این کشور مکانی برای فیلسوفان رادیکالی (بیشتر دینی) بود که به این منطقه تبعید می شدند. در نتیجه، کانادا اغلب محلی برای تفکر ناب بوده است. بی شک این سنت رادیکال موجب شد فیلسوفان کاتولیک از دهه ۱۹۳۰ به بعد، با میل بیشتری به جریان های پدیدارشناسانه و اگزیستانسیالیستی بپردازند. در طول تاریخ این منطقه، مطالعه فلسفه به طور نزدیکی به مطالعات الهیات مسیحی گره خورده است، بیشتر فیلسوفان این منطقه کشیشانی بودند که در مدارس علوم دینی و دانشگاه های مذهبی درس خوانده بودند.
به همراه عرفی شدن نظام آموزشی در دهه ۱۹۶۰، گرایش های فلسفی در کانادای فرانسوی زبان گسترده تر شد و گرایش گسترده ای به شاخه های فلسفه قاره ای، فلسفه های پست مدرن و نظریه انتقادی به وجود آمد. البته تاثیر فزاینده فلسفه انگلیسی زبان نیز قابل ذکر است. در اوایل قرن ۱۶ میلادی، انگلستان نیز مستعمره هایی در کانادا تاسیس نمود و بعد از ۱۷۶۳ کنترل کامل منطقه را به دست آورد. شرق، غرب مرکزی و بعدها بخش هایی از غرب کانادا تحت سلطه مقیمان انگلیسی بود و بعد از آن نیز به وسیله مهاجرانی که زبان انگلیسی را به عنوان زبان نخست پذیرفته بودند، اشغال شد. نخستین دانشگاه ها و دانشکده های این منطقه روش نهادهای انگلیسی را برگزیدند و به طور قابل توجهی سنت فلسفه اسکاتلندی اهمیت ویژه ای یافت. تا میانه سده بیستم، مکتب واقع گرایی اسکاتلندی، تحت تاثیر توماس رید و مکتب ایده آلیست ادوارد کایرد(Edward Caird) و تی. اچ. گرین(T.H.Green)، تاثیر قدرتمندی بر آموزش فلسفه در قدیمی ترین دانشگاه ها در این بخش کانادا داشته اند. همچون بیشتر دنیای انگلیسی زبان تا میانه سده بیستم فلسفه تحلیلی آمریکایی انگلیسی تاثیر عمیقی بر دانشگاه های انگلیسی زبان گذاشت. فلسفه اروپایی (به ویژه فلسفه آلمانی) نیز در نتیجه گرایش به پدیده شناسی و اندیشه های پست مدرن حضور چشمگیری داشت. دیگر مکاتب فلسفی (همچون تومیسم و ایده آلیسم) نیز در دانشگاه های انگلیسی زبان حضور داشت گرچه تعداد فیلسوفانی که انتقادی باشند بسیار کم بود.به طور خلاصه، تا میانه سده بیستم، فلسفه در کانادا تحت تاثیر دو سنت اصلی بود: یک (متاثر از زبان فرانسوی) سنت که متاثر از اندیشه ارسطویی توماسی بود و سنت انگلیسی زبان اسکاتلندی (پروتستان) با دو شاخص رئالیستی و ایده آلیستی. تنوع در دهه های بعدی سده بیستم افزایش یافت، یکی به دلیل گسترش سریع دانشگاه ها در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و دیگر به دلیل فرآیندی که در آن بسیاری از دانشکده های فلسفه دانشگاه های کانادا به طور فزاینده محققانی را برای هیات علمی شان انتخاب کردند که ریشه های فلسفی شان بیرون از کشور بود. بنابراین روش و سوگیری فلسفی امروز به دلیل زبان، فرهنگ و تداوم تاریخی گوناگون است.
● گوناگونی فرهنگی و فلسفه
فلسفه در کانادا از جنبه های دیگر نیز چندگانه است. در طول تاریخ، به ویژه در سده بیستم، کانادا سرزمینی برای مهاجران از سراسر دنیا بوده است. در نتیجه حضور فرهنگ ها و سنن متفاوت به طور فزاینده اثر بر موضوعاتی گذاشت که فیلسوفان کانادایی به آنها می پرداختند. از زمانی که دولت کانادا سیاست رسمی چندگانگی فرهنگی را تهیه کرده است گوناگونی فرهنگی گرایش فلسفی ویژه ای بوده است. از اوایل قرن بیستم، بسیاری از فیلسوفان کانادا کوشیده اند تا اصول مشترکی که فرهنگ های متفاوت کانادا را به یکدیگر پیوند می زند و با هم متحد می سازد بیابند، جالب آنکه سنت کاتولیکی توماسی و هم سنت ایده آلیستی اسکاتلندی با وجود تاکید بسیار بر تاریخ و اجتماع و باوجود تفاوت های مهم با یکدیگر، در خصوصیات مهمی با هم شریک هستند.
امروز، اگرچه به مباحث عمومی فلسفه همچون معرفت شناسی، متافیزیک، فلسفه علم و شبیه این ها پرداخته می شود اما گرایش ویژه ای به موضوعات کاربردی دیده می شود، که به موضوع فرهنگ و تنوع فرهنگ ها می پردازد مانند فلسفه دین، اخلاق و فلسفه سیاسی. همچنین مطالعات فلسفی درباره آسیا، آفریقا و فلسفه های غیررسمی بیشتر در دانشکده های مطالعات دینی جایگاه مهمی دارد. اگرچه در این میان فیلسوفان نیز گاهی با مطالعات دینی مواجه می شوند. همچنین، فلسفه اسلامی، بودا(تبت)، هندو و فلسفه چینی در کانادا در حال گسترش است و به طور فزاینده ای این رشته ها به سمت دوره های آموزشی استاندارد فلسفی حرکت می کنند. زندگی در کشوری که خانه فرهنگ ها و سنت های متعدد است، موجب شده که اولا انواع پرسش های فلسفی ایجاد شود (برای مثال درباره فرهنگ و هویت) و ثانیا پاسخ هایی به این گونه مسائل داده شود.
● آموزش همگانی و گسترش دانشگاه ها
نقش دانشگاه در کانادا از اواخر دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ گسترش یافت. با گسترش سریع دانشگاه های کانادایی نیاز به استخدام شمار عظیمی از دانشگاهیان احساس شد. در حوزه انگلیسی زبان، بخش بزرگی از این دانشگاهیان نه تنها از انگلستان بلکه از ایالات متحده می آمدند. گفته می شود که ورود شمار زیادی از فیلسوفان از خارج به کانادا در روش فلسفه و هم در موضوعات آن موثر بود. مصادف با همین زمان، فلسفه در جهان انگلیسی زبان به شکل گسترده ای تحت تاثیر تفکر تحلیلی آنگلو آمریکن[انگلیسی آمریکاییAnglo American] است. بنابراین در اوایل دهه ۱۹۶۰، مساله تاریخ و فرهنگ حتی مسائل عادی در سیاست و اخلاق کمتر مورد توجه دانشگاه های انگلیسی زبان بود. با این وصف، با افزایش شمار فلاسفه در کشور، عمق و سطح گرایش های فلسفی مشخصا گسترش یافت. در استان کبک، مهاجرت محققان به کانادا بیشتر از فرانسه و بلژیک بود، گرچه این مساله مربوط به پیش از ۱۹۶۰ بود اما در مقایسه با تجربه دانشگاه های انگلیسی زبان محدود بود. از دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ اندیشه های کسانی چون هانری برگسون، موریس بلوندل، گابریل مارسل، ژاک ماریتن و امانوئل مونیر نقش مهمی در تفکر فلسفی در دانشگاه های فرانسوی زبان بازی می کرد.
در میانه دهه ۱۹۶۰ با آغاز سکولاریزاسیون جامعه کبک، جنبش دانشجویی در اروپا(به همراه مهاجرت های بعدی برخی از روشنفکران فرانسوی به کانادا) و گسترش نهادهای آموزشی منجر به تغییرهایی شد و موجب تاکید بیشتر دانشگاه های فرانسوی زبان بر مسائل خاصی شد. آشکارا گرایش به پدیده شناسی و اگزیستانسیالیسم، و سپس فلسفه مارکسیسم در این زمان گسترش یافت.
امروز فلسفه در کانادا نه تنها در موضوعاتی چون زبان، روش و سنت های فلسفی بلکه حتی در مطالعات تخصصی نیز گوناگونی و تنوع به نمایش می گذارد. منصفانه است اگر بگوییم تقریبا همه رشته ها و شاخه های فلسفی توسط تعدادی از فیلسوفان در کانادا مطالعه می شوند. با این وجود، می توان به آسانی حوزه های مهم پژوهش و گرایش های مسلط را تشخیص داد. در تورنتو، مونترال و اوتاوا به طور خاص فلسفه سده های میانه مطالعه می شود. فلسفه کلاسیک و یونان نیز همین طور توسط محققانی چون آ. هیلاری آرمسترانگ، یان لافرانس، جورج لروکس و جان مارک ناربون در سطح بین المللی انجام می شود.
فلسفه مدرن نیز همچنان مورد علاقه برخی از فیلسوفان برجسته کاناداست. در ۵۰ سال گذشته مطالعات مهمی بر روی جان لاک، دیویدهیوم، لایب نیتز، کانت، پراگماتیسم، فلسفه سیاسی متاخر و ایده آلیسم انگلیسی انجام شده است. همچنین کارهای مهمی در تاریخ فلسفه تحلیلی انجام شده و دانشگاه مک مستر محلی برای اسناد و مدارک برتراند راسل می باشد که شامل کتابخانه شخصی راسل به همراه مراسلات و دست نوشته ها و نامه های اوست. فلسفه سیاسی همواره جایگاه مهمی در تحقیقات دانشگاهی کانادایی داشته است.
جان واتسون و جورج گرانت از چهره های شناخته شده در این زمینه در کانادا می باشند. دیگر چهره با اهمیت در فلسفه سیاسی کانادا آلن بلوم بود، بلوم مربی بسیاری از دانشجویان فلسفه و علوم سیاسی بود. فلسفه سیاسی معاصر بیشتر در دانشگاه های مونترال، تورنتو و دانشگاه کوئین(در کینگ استون). چهره هایی چون دیوید گاتیر، جان ناروسون، دیوید برایبروک، چارلز تیلور،جیمز تولی و ویل کیملیکا برای علاقه مندان به نوشته هایی که شامل مباحث فلسفه سیاسی معاصر به ویژه پرسش های زاده چندگانگی فرهنگی است، شناخته شده اند.در کبک، پژوهش و آموزش در فلسفه سیاسی اغلب به طور شدید بر پرسش هایی درباره ناسیونالیسم و شهروندی متمرکز شده است و بسیاری از محققان در دانشگاه مونترال و دانشگاه کبک روی موضوع های این دو حوزه کار می کنند.
حوزه مهم دیگر تحقیق فلسفه دین است. در حوزه انگلیسی زبان متاثر از سنت آنگلو آمریکن و در بخش فرانسه زبان بیشتر در کبک، می توان تاثیر قدرتمند هگل بر پرسش های دینی را احساس کرد. فیلسوفانی که از سنت کالوینیستی ودیگر جنبه های فلسفه قاره ای همچون پدیده شناسی و تفکر پست مدرن بودند نیز به طور مشابه مطالعات مهمی در فلسفه دین انجام دادند. فیلسوفان کاتولیک کانادایی و کشیشان یسوعی(ژزوئیت)، نیز تاثیر بسزایی بر فلسفه دین و به خصوص، معرفت شناسی دین داشتند.
گرایش به فلسفه دین تا امروز در کانادا ادامه دارد اگرچه به قدرت سابق پیگیری نمی شود.در اخلاق، بدون شک دو رهیافت مسلط در کانادا عبارتند از : فایده باوری و نظریه قرارداد اجتماعی، با وجود اینکه برخی محققان از اخلاق فمینیستی یا اخلاقی که متوجه یک سویه مشخص است سخن می گویند، بیشتر فیلسوفان از نظریه های تکامل باور یا شخص باور در اخلاق دفاع می کنند. در حالی که کارهای مهمی در اخلاق نظری در دانشگاه های بزرگ کانادا انجام می گیرد، اخلاق کاربردی مخصوصا اخلاق پزشکی و همچنین اخلاق تجاری، اخلاق زیست محیطی و اخلاق مربوط به حقوق بشر نیزجایگاه مهمی در فلسفه کانادای معاصر دارد.
در سال های اخیر گرایش به فلسفه فمینیستی افزایش یافته است. گرایش ها در رویکردهای فمینیستی به فلسفه آشکار است، به ویژه در فلسفه سیاسی، اخلاق پزشکی، فلسفه دین و همچنین درتاریخ فلسفه،معرفت شناسی، زیبایی شناسی، فلسفه ادبیات و متافیزیک. نشریه�آتلانتیس: مجله مطالعات زنان� به خوبی نشانگر این تلاش هاست. در دانشگاه های فرانسوی زبان، گرایشی قوی به فلسفه علم وجود دارد. دو دانشگاه مونترال و UQAM برنامه های تحقیقی قدرتمندی در این حوزه ها دارند و کارهای مهمی در دیگر دانشگاه های فرانسوی زبان همچون دانشگاه شربوک انجام گرفته است.
پیشرفت های مهمی در زمینه مطالعات منطقی به وسیله محققانی از تورنتو، کالگاری و مونترال (شامل مک گیل) صورت گرفته است. در بخش فرانسوی زبان کانادا، در دانشگاه مونترال، یان گاتیر و فرانسیس لیپاگ پیشرو در بحث از منطق هستند. گرایش پابرجایی در فلسفه علوم اجتماعی در دانشگاه های یورک، تورنتو، بریتیش کلمبیا و در دانشگاه کانادا دیده می شود. تحقیق های مهمی در حوزه فلسفه تاریخ در هر دو دانشگاه های انگلیسی فرانسوی زبان انجام شده است. چهره هایی همچون ویلیام درای، لیونل رابینوف، روبرتو میگوئلز و ماریس لاگوکس ازدانشگاه مونترال در این حوزه ها نوشته اند. درگستره زیبایی شناسی و فلسفه هنر در دانشگاه های UBC، تورنتو و مک گیل محلی برای محققان می باشد. تحقیق جدی، در بخش مطالعات مذهبی در دانشگاه مک مستر، دانشگاه مک گیل، دانشگاه UQAM و دانشگاه تورنتو در آسیا به ویژه در زمینه مطالعات مذهبی ادامه دارد.
منبع: بولتن بهار ۲۰۰۶ فدراسیون بین المللی فلسفه در فرانسه
پروفسور ویلیام سوئیت
روزنامه تهران امروز
- چه وقت به پزشک مراجعه کنیم؟
- خونمردگی زود و زیاد پیدا میشود.
- از بین رفتن خونمردگی بیش از یک هفته طول میکشد.
- خونمردگیهای بیدلیل بهطور ناگهانی زیاد میشود.
- خونمردگی نشانهٔ چیست؟
مشغول تفریح و ورزش هستید و فقط یک بار زمین خوردهاید. روز بعد، لکههای آبی ارغوانی بر روی ساق پا و نشیمنگاهتان پیدا میشود که انگار از دو طبقه پلکان پائین افتادهاید.
نمیتوانید خود را محبوس کنید و همیشه امکان خوردن به چیزی - مثلاً زمین یخزده یا لبهٔ میز - یا خوردن چیزی بهشما وجود دارد. وقتی ضربهای به بدن وارد شود، رگهای خونی زیر پوست پاره شده و خون در ناحیهٔ آسیبدیده پخش میشود. این خون بهصورت خونمردگی زیر پوست، یا کبودی، ظاهر میشود.
وقتی رگها پاره میشوند، با ورود سلولهای تمیزکننده برای از بین بردن سلولهای آسیبدیده، ناحیهٔ پارگی ورم میکند. ورود اکسیژم به ناحیه قطع میشود و رنگ هموگلوبین خون آن آبی میشود. بعداً با شکستن هموگلوبین، خونمردگی سبز مایل به زرد و سپس قهوهای میشود.
اندازه و شکل خونمردگی بستگی بهشدت ضربه وارد شده به بدن دارد. مثلاً اگر ساعد دستتان نه چندان محکم به دستگیرهٔ در بخورد، تعداد کمی رگخونی آسیب میبینند که به خونمردگی غیر قابل ملاحظهای منجر میشود. اما اگر نشیمنگاهتان با شدت به لبهٔ میز بخورد، رگهای زیادی پاره شده و خونمردگی بزرگی ایجاد میکند.
اگر ضربه بر روی استخوانی بخورد که پوست روی آن نازک است - مثلاً اطراف چشم - کبودی و تورم آن مشخصتر است.
پوست زنان بیشتر از پوست مردان مستعد کبود شدن است. یک دلیل آن نازکتر بودن پوست آنان است، احتمالاً چون هورمون زنانهٔ استروژن دیوارهٔ رگهای خونی را ضعیفتر کرده و بر روی شبکهٔ محافظ کلاژن زیر پوست نیز تأثیر میگذارد.
دلیل دیگر شاید این باشد که از هر ده زن یکی نقص کوچکی در پلاکتها دارند (پلاکتها سلولهای خونی مؤثر در انعقاد خون هستند). این موضوع مشکل چندانی ایجاد نمیکند، تا اینکه داروهای آسپیریندار مصرف شود. آسپیرین تا چند روز بر کار پلاکتها تأثیر میگذارد. یعنی اگر امروز آسپیرین میخورید، اثر آن بر روی پلاکتها تا پنج یا شش روز دیگر باقی میماند.
خوردن به گوشهٔ میز در این زمان کبودئی مانند کبودی یک مسابقهٔ بوکس ایجاد میکند. آسپیرین در ایجاد خونمردگی در مردان نیز دخالت دارد.
هر دو جنس زن و مرد در سنین میانسالی بیشتر مستعد خونمردگی هستند، چون بافت محافظ و تارهای نگاهدارندهٔ رگهای خونی زیر پوست بهطور طبیعی شروع به شکستن میکنند. بهعلاوه، قرار گرفتن طولانی در معرض پرتوهای خورشیدی کلاژن و تارهای کشسان دیگر را ضعیف میکنند. این کار رگهای خونی سطحیتر پوست را، مخصوصاً در نواحی باز بدن مثل پشت دست و ساعد، شکننده میکنند. رگهای این نواحی با ضربههای کوچک نیز پاره میشوند.
کبودشدن زیاد ممکن است عارضهٔ جانبی قرصهای ضدبارداری، داروهای التهاب مفاصل، و برخی داروهای مدر باشد. کورتیکوستروئیدها (داروهای کورتونی) هم ممکن است باعث کبودی زیاد شوند. این داروهای ضدالتهابی قوی تورم را در آسم، التهاب شبه روماتیسمی مفاصل و کهیر از بین میبرند.
در موارد نادر، کبودی بیدلیل میتواند علامت اختلال در انعقاد خون یا گرفتاری ایمنی باشد.
- درمان خونمردگی
در اینجا روشهائی برای کمکردن ضربهها و کبودیها گفته میشود.
فوراً روی آن یخ بگذارید. اگر ضربهای خوردهاید که میدانید جای آن کبود میشود، فوراً روی آن پارچهای پر از یخ بگذارید و حدود هفت دقیقه نگاه دارید. این کار از خارج شدن بیشتر خون از رگها جلوگیری کرده و کبودی را به حداقل میرساند. یخ درد را نیز تسکین میدهد.
اندام ضربهخورده را بالا بگیرید. قرار دادن دست یا پای ضربه خورده در سطح بالاتر از قلب جریان زیاد خون در ناحیهٔ آسیبدیده را کم میکند.
آن را گرم کنید. قرار دادن حولهٔ گرم روی محل ضربه در یک یا دور روز بعد به پخش شدن گویچههای قرمز زیادی در بافت اطراف کمک میکند. حولهٔ گرم را حدود ۲۰ دقیقه نگاه دارید. کبودی خیلی زودتر از بین میرود.
اکسید روی بمالید. هیچوقت روی خونمردگی را باندپیچی نکنید. ولی مالیدن کمی پماد اکسید روی - که در بیشتر جعبهٔ کمکهای اولیه وجود دارد - لایهای محافظ بر روی آن تشکیل داده و التیام آن را تسریع میکند. ترکیبات خوراکی و موضعی روی در درمان زخمها نقش مهمی دارند.
از کرم ویتامین C استفاده کنید. تازهترین معجزهٔ مواد آرایشی پوست ویتامین C است. ویتامین C عمیقاً در پوست نفوذ کرده و به تولید ساختار نگاهدارنده کلاژنی پوست کمک میکند. این کار از آسیبپذیری آن میکاهد.
ویتامین C به مقاوم شدن پوست پیر در برابر کبودی هم کمک میکند. تحقیقات نشان داده است که مالیدن کرم ویتامین C بر روی کبودیهای افراد مسن باعث به حداقل رسیدن آن میشود. بر اساس تحقیقات ویتامین C موضعی از آسیبهای ناشی از قرار گرفتن زیاد در معرض نور خورشید جلوگیری کرده و مواد زیانآوری را که سلولهای پوست پیر را از بین میبرند غیرفعال میکند. تعدادی از این کرمهای دارای ویتامین C موجود استت؛ ولی برای استفاده از آنها با پزشک خود مشورت کنید.
قرص ویتامین C بخورید. خوردن ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیگرم ویتامین C در روز ممکن است به تشکیل کلاژن پوست برای کاهش شکنندگی رگها کمک کند. خوردن ویتامین C مخصولاً اگر برای ورم مفاصل آسپیرین یا کورتیکوستروئید میخورید مهم است. محققان انگلیسی نشان دادهاند که التهاب مفاصل ویتامین C بدن را مصرف میکند و آسپیرین و کورتیکوستروئیدی که برای مقابله با بیماری خورده میشوند نیز ویتامین C را تمام کرده و مویرگها را ضعیف میکنند. خوردن روزانه ۵۰۰ میلیگرم ویتامین C بهبود سریع خونمردگی را نشان داده است. پیش از شروع به خوردن هر مقدار زیاد ویتامینها، از جمله ویتامین C، باید با پزشک مشورت کرد.
روی بخورید. صدف خوراکی، گوشت گوساله، و گوشت مرغ منابع غنی روی هستند. فلز روی مانع خارج شدن گویچههای خونی از رگها بهدنبال آسیبدیدگی میشود. میتوانید از قرصهای مولتیویتامین مینرال حاوی ریو استفاده کنید.
استامینوفن بخورید. برخلاف آسپیرین و ایبوپروفن، استامینوفن اثری بر پلاکتهای خونی ندارد. با پزشک خود در مورد عوض کردن مسکن خود سئوال کنید.
زیاد کرم مصرف نکنید. اگر برای خارش از کرمهای هیدروکورتیزونی استفاده میکنید، آن را بیش از یک یا دو هفته مصرف نکنید. این مواد پوست را بیشتر مستعد خونمردگی میکنند. مخصوصاً مواظب باشید که اینها را در نواحی مرطوب بدن، مثل زیر بغل و کشالهٔ ران، بیش از اندازه مصرف نکنید، چون در اینجاها راحتتر در پوست نفوذ میکنند.
داروهایتان را کنترل کنید. فهرستی از داروهای مصرفی خود، هم داروهای با تجویز پزشک و هم داروهای بدون نسخه، تهیه کرده و به پزشک خود نشان دهید. او ممکن است بعضی از آنها را برای جلوگیری از خونمردگی عوض کند.
حتما برای شما هم لااقل چند صد بار اتفاق افتاده که sms رو ارسال میکنید ولی هر چند بار روی send کلیک میکنید پیغام شما ارسال نمیشه و حتی زمانیکه ارسال نمیشه اگر سیم کارت شما اعتباری باشه میبینید حتی ممکنه هست که از اعتبار شما نیز کم هم شده باشه.و اما چرا بعضی اوقات sms ها ارسال نمیشوند.صد البته که این بستگی به مخابرات داره و دیتا سنتر اونا هست که یا ایرادی داره و یا براش مشکلی پیش امده است ولی نگران نباشید راه حلی هست که بشه در مواقع ضروری sms خودتون رو ارسال کنید.
همانطور که در تنظیمات موبایل خود میبینید شماره دیتا سنتر مرکز پیام شماره 9891100500+ هست که در زمانیکه شما sms رو ارسال میکنید پیغام شما رو میگیره و به مقصد میفرسته .
اما زمانیکه حجم زیادی sms برای اون اومده و منتظر هستند تا به مقصد ارسال شوند اگر دیتا سنتر جوابگو نباشد شما میتوانید پیغام خود را به دیتا سنتر دیگر بدهید مثلا یک شماره پایین تر و یا بالاتر مثل 9891100501
شماره مرکز پیام همان Message Center Number یا Service Center است که در کلیه گوشیهای همراه وجود دارد و بایستی به شکل زیر و در گوشی خود تنظیم شود.
نحوه دسترسی به Message Center Number، در گوشی های همراه نوکیا:
از منوی اصلی گوشی به Messaging بروید.
سپس به قسمت Settings رفته و به بخش Text Messaging وارد شوید.
اکنون به Message Centers بروید.
حال به TCI SMSC رفته و شماره Message Center Number را همانطور که در بالا ذکر شد ت
اگر هم گوشی شما سونی اریکسون است به شکل زیر عمل کنید
از منوی اصلی گوشی به Messaging بروید.
سپس به قسمت Settings رفته و به بخش Text message وارد شوید.
وارد Service centre شوید
و شماره جدید رو یعنی یک شماره پایینتر و یا بالاتر رو اضافه کنید.
این ترفند در بسیاری از اوقات جواب میده مگر اینکه دیگر تمام دیتا سنترهای مخابرات و مرکز پیان قطع باشه که دیگه اونوقت حتی این شماره هم کاری نمیکنه و باید منتظر بمانید.
بررسی پژوهشگران نشان می دهد که شمردن پول، روحیه انسان را بالا می برد حتی اگر پول متعلق به خودش نباشد
نتایج این بررسی همچنین نشان می دهد به یادآوردن پول هایی که در گذشته هزینه کرده ممکن است باعث افزایش غم و اندوه انسان شود.
پژوهشگران معتقدند معامله کردن با پول و فکرکردن به آن می تواند دردها یا احساس تنهایی فرد را کاهش دهد. روانشناسان به افرادی که احساس درد و تنهایی می کنند توصیه کردند زمانی که احساس ناامیدی، و غم و اندوه می کنند پول بشمارند و اگر پول نداشتند پول دیگران را بشمارند.
پژوهشگران بر این باورند فکر کردن به پول یا معامله کردن با پول، روحیه انسان را بالا می برد و نگرانی او را رفع می کند. همچنین شمردن پول اعتماد به نفس انسان را افزایش می دهد.
پژوهشگران در آزمایش های خود از 84 دانشجوی چینی دریافتند که بازی با پول انسان را خسته نمی کند بلکه روحیه او را تقویت می کند
کندو
خصوصیات یک کندو ازورود زنبورهای مهاجم جلوگیری کند. مقاوم در برابر اثرات مخرب نور خورشید و باران باشد. مانع از نفوذ موریانه ها گردد. اغلب کندوها چوبی هستند و رایج ترین آنها به نامهای مدرن یا ملی هستند.
قسمتهای مختلف یک کندو از پائین به با لا
تخته تحتانی - طبقه - پنجره ملکه - قابها و زیرسازی آنها - صفحه جدا کننده - سرپوش
ابزارآلات زنبورداری
لباس کار زنبورداری - یک جفت پوتین یا چکمه خوب - یک جفت دستکش - توری جهت پوشاندن صورت - دودی یا دودکن - کاردک زنبورداری - کلاه - برسی یا شاه پر- قفس ملکه - بچه گیر - یک قوطی کبریت دودی یا Smoker زنبوران عسل تندخو به سادگی به زنبوردار اجازه خارج کردن عسل از کندو را نخواهند داد.
برای تخفیف دادن حملات آنها و یا اداره کردن زنبوران زمانی که کندو مورد بازدید قرار می گیرد از وسیله ای بنام دودی یا دود کن استفاده میشود. برخی از دودکن ها از قلع و برخی از مس یا استیل ضد زنگ ساخته شده اند ویک دودکن باید دمنده قوی (ماق) و مخزن آتش مناسب داشته باشد. بسته های مقوای نازک ،گونی کنف خشک و بخصوص پوسیده ،تکه های پارچه یا لباس پشمی کهنه ،چوب پوسیده و پهن گاو بهترین سوختها برای دودکن به حساب می آیند.
چند نکته راجع به زنبورداری
1-رنگ کندوها را اغلب به علت تشخیص بهتر آنها و انعکاس حرارت و جلوگیری از نفوذ گرما به داخل کندو سفید انتخاب می کنند. 2- فضای مورد نیاز برای فعالیت هر زنبور در کندو حدود 8 میلی متر می باشد. 3- زنبورها از رنگهای سیاه و قهوه ای خوششان نمی آید و در هنگام کار از بکار بردن وسایل این رنگی باید خودداری کرد.
آناتومی وانواع زنبور عسل
زنبور عسل موجودی است که به صورت اجتماعی زندگی می کند و به دو صورت نر و ماده می باشد که ماده ها شامل ملکه و زنبور کارگر می باشند. قسمتهای مختلف بدن یک زنبور سر: (چشمها- شاخک ها- ضمائم دهانی- مغز و غدد گوناگون ) سینه : ( بالها و پاها به آن اتصال دارند و مرکز حرکتی بدن زنبور است ) شکم: ( دستگاه گوارش – تنفس و گردش خون – نیش یا زوائد تولید مثلی است) چشمها: دوعدد چشم مرکب با چندین عدسی در دو طرف سر و سه چشم بسیار ساده کوچک بر روی فرق سر دستگاه گوارش شامل فک و خرطوم است .
کار فک یا ماندیبول mandible گزش، ج ویدن ، مکش و عمل لیسیدن آلت چنگ زدن به منظور: جمع آوری گرده – موم کاری – تمیز کردن کندو – جنگیدن – برداشت کردن و چیدن – کار با بره موم و تثبیت آن - پرستاری نوزادان
انواع زنبور:
هر کلنی شامل ملکه ، چند زنبور نر ، هزاران کارگر و نوزاد (تخم- لارو و شفیره می باشد.)
ملکه:زنبور ملکه بزرگتر از زنبور کارگر و طویل تر از زنبور نر است و تنها یکبار جهت جفتگیری از کندو خارج می شود.وظیفه عمده ملکه تخم گذاری بوده و در طول اوج فصل پرورش نوزادان بین 1500 تا 3000 تخم می گذارند.
جفتگیری ملکه اصطلاحا این عمل را پرواز عروسی (Neptune) می گویند که 5 روز پس از خروج ملکه از سلول نوزادی اتفاق می افتد.ملکه به همراه بسیاری از زنبور های نر به پرواز در می آید او در ارتفاعات بالا پرواز کرده و تنها چند نر از 500 نر موفق به جفتگیری می شوند. ارگان نرینه زنبور نر موفق, پس از جفتگیری شکسته و در ارگانلهای حیاتی ملکه گیر می کند و باعث مرگ زنبور نر می شود و ملکه 3 الی 4 روز بعد از جفتگیری تخمگذاری می کند.
زنبورنر:
تنبل ترین زنبورهاست و تنها وظیفه آنها جفتگیری با ملکه است.
زنبور کارگر:
کوچکترین و پرجمعیت ترین زنبوران عسل هستند و 98 درصد جمعیت کلنی را تشکیل می دهند .
وظایف یک زنبور کارگر عمل پاکسازی و نظافت - تغذیه و مراقبت از نوزادان - شان سازی - کمک کردن به ملکه - پرواز جهت یابی - تهویه کندو - وظایف محافظتی - جاسازی عسل ، گرده ، شهد و آب در سلولها - جلوگیری از غارت...
رقص نیم دایره ای یا دم جنبان...: رقص نیم دایره که جهت آن به سوی بالا باشد بدین معنی است که غذای پیدا شده در جهت خورشید است.رقص نیم دایره که جهت آن به سوی پایین باشد بدین معنی است که غذای پیدا شده در خلاف جهت خورشید قرار دارد.رقص نیم دایره ای که در زاویه 60 درجه به چپ نسبت به خط عمود انجام می گیرد به کارگران می گوید که مسیر خود رادر 60 درجه به چپ در مسیر خورشید به منظورپیدا کردن غذا قرار دهند.رقص در زاویه 120 درجه به سمت راست نسبت به خط عمود به آنها می گوید راه خویش را در 120 درجه به سمت راست نسبت به خورشید قرار دهند.
رقص دایره ای : یعنی زنبور پیش آهنگ منبعی پیدا کرده و نیاز به برداشت است و در دسترس است ، واین محل دارای بوی خاص می باشد
:
1 - شرایط آب و هوایی :
به طور کلی شرایطی چون گرما یا سرمای بیش از حد تحمل زنبورها ، بارندگی پیوسته و زیاد ، هوای ابری در بیشتر اوقات سال یا فصل مورد نظر ، بادهای شدید ، هوای شرجی یا هوای غالبا مه آلود ، افزایش یا کاهش ناگهانی درجه حرارت هوا و آلودگی غیر تحمل هوا ممکن است چنان منطقه ای را برای استقرار زنبورستان نا مطلوب کند .
2 - پوشش گیاهی منطقه :به طور کلی گیاهانی چون توتون ، پنبه ،آفتاب گردان ، یونجه ، شبدر ، اسپرس ، بیدمشک ، گوَ ن ، آویشن ، خردل ، زعفران ، نخود ، لوبیا ، نعنا ، سیب ، گلابی ، مرکبات ، اقاقیا ، کاج ، گیاهان زینتی و طیف بسیار وسیعی از دیگر گیاهان زراعی ، باغی ، جنگلی و مرتعی منابع شهد و گرده برای زنبور عسل محسوب می شوند .
3 - اهمیت وجود منبع آب سالم در اطراف زنبورستان :زنبور نیز مانند سایر جانداران به آب به عنوان حیاتی ترین نیاز خود احتیج دارد .
4 - بهداشت منطقه زنبورستان و اهمیت آن :زنبور عسل نیز مانند سایر حیوانات به برخی از بیماری ها حساس است و متاسفانه بیشتر بیماری ها باعث انهدام بخش مهم یا تمامی کلنی های زنبور دار می شود و یا ضمن خسارت به زنبور دار معالجه می شوند . بنابراین اقتصادی ترین اقدام برای جلوگیری از ابتلای زنبورها به بیماری توجه زنبور دار به بهداشت منطقه است .
5 - آلودگی های صوتی و بوهای نامطلوب :مکان استقرار زنبورستان باید دست کم 2 کیلومتر از دامداری ها ، مرغ داری ها ، کارخانه های دباغی و دیگر مجتمع های تولیدی که بوی ناخوشایند در آن ها تولید می شود دور باشد . زیرا بوی بد زنبوران را فراری می دهد . زنبورستان ها هم چنین باید از نقاط پر سر و صدا مثل جاده های پر رفت وآمد ، کارخانه های پر سر و صدا و غیره به اندازه کافی دور باشند تا سرو صدا موجب هراس زنبورها و فراری شدن آنها نشود .
6 - اهمیت دور بودن کافی زنبورستان از نقاط مسکونی :زنبورها با توجه به شعاع پرواز خود ممکن است تا 12 کیلومتر از محل زنبورستان دور شوند . نزیک بودن زنبورستان به مناطق مسکونی ممکن است باعث مشکلاتی برای زنبور دار شود .
7 - اهمیت رعایت فاصله زنبورستان ها از هم :حداقل فاصله لازم به رعایت زنبورستان ها از یکدیگر در هر منطقه 6 کیلومتر است . چنانچه این فاصله کمتر شود بخصوص اگر منطقه پوشش گیاهی چندان خوبی نداشته باشد چند مشکل اساسی پیش خواهد آمد .
1- تولید عسل کمتر در دو زنبورستان مجاور هم به علت کمبود منابع شهد و گرده 2- به علت گرده افشانی بیش از حد مورد نیاز بیشتر گل ها به میوه یا بذر تبدیل شده و تمام میوه ها قادر به دریافت مواد غذایی کافی نمی شوند و از کیفیت محصول کاسته شده 3- امکان رفتن اشتباهی زنبورهای یک زنبورستان به زنبورستان های دیگر و شیوع بیماری و غارت وجود دارد .
8 - نیاز زنبورستان به حصار
9 - میزان نزدیکی زنبورستان به جاده
برای دسترسی به وسایل نقلیه برای حمل و نقل ، بارگیری و تخلیه کندوها
10 - بهترین مناطق استقرار یک زنبورستان :بی تردید بهترین مکان استقرار یک زنبورستان در یک باغ یا مزرعه بزرگی است که محصول آن باید توسط زنبور عسل گرده افشانی شود. در این صورت علاوه بر تولید عسل برای زنبوردار محصولات کشاورز یا باغ دار هم به قدر کافی گرده افشانی می شود
.
11 - استقرار زنبورستان در کنار دریا یا رودخانه :چنانچه زنبورستان در ساحل دریا یا رودخانه مستقر شود زنبورها برای نوشیدن و جمع آوری آب بطرف آنها رفته و معمولا جریان آب رودخانه یا امواج دریا بیشتر زنبورها را غرق می کند و به این ترتیب خسارت سنگینی به جمعیت کلنی ها وارد می شود .
12 - سطح زنبورستان و استقرار کندوها روی پایه یا سکو :سطح زمین زنبورستان باید دست کم 30 سانتی متر بالاتر از زمین های اطراف باشد.
13- فاصله کندوها از هم در یک زنبورستان :در یک زنبورستان رعایت فاصله 5/2 متر بین دو کندو ضروری است .
14- مکان زنبورستان در رابطه با سمپاشی باغ ها و مزارع
15- جهت استقرار کندوها در زنبورستان :چنانکه منطقه ای که زنبورستان در آن مستقر است بادخیز نباشد می توان کندوها را به گونه ای در زنبورستان مستقر کرد که سوراخ پرواز آنها به سمت مشرق یا جنوب باشد در این صورت با طلوع خورشید نور به سمت جلوی کندوها می تابد و زنبورها زودتر فعالیت روزانه را آغاز می کنند.در مناطق بادخیز سوراخ پرواز باید در جهت مخالف وزش باد باشد تا بخصوص در زمستان باد سرد به داخل کندوها وزیده نشود و در سایر مواقع نیز موجب ناراحتی زنبورها نشود.
16 - محافظت کندوها از عوامل نامساعد جوی و محیطی
17 - مسافت مکان جدید زنبورستان تا مکان قبلی :شعاع پرواز مفید زنبور عسل به 2 کیلومتر و شعاع پرواز دور آن به 6 کیلومتر و گاهی به 12 الی 5/13 کیلومتر می رسد. برای جلوگیری از مراجعت زنبورها به مکان زنبورستان قبلی مکان زنبورستان جدید تا قبلی باید بیش از 6 کیلومتر فاصله داشته باشد.
18 - رابطه کندو و مساحت زنبورستان :دیوارها نباید از 2 متر مرتفع تر و فواصل بین کندوها به میزان حداقل 5/2 متر از هم باید رعایت شود.
19 - نحوه استقرار کندوها در زنبورستان :محل استقرار کندوها در زنبورستان باید به گونه ای طراحی شود که زنبورهای پرواز کننده از کندوهای مختلف مانعی در جلوی زنبورهای دیگر نباشد به همین جهت در استقرار کندوها طرح هایی چون زیگ زاگ - مربع - گروهی - موازی و غیره ممکن است عملی گردد.
20 - زنبورستان در مناطق گرمسیری :زنبور عسل در حرارت 16 تا 32 درجه سانتی گراد در حداکثر فعالیت است و 34 تا 39 درجه سانتی گراد و 16 تا 8 درجه سانتی گراد به تدریج از فعالیت آنها کاسته می شود و در دمای کمتر از 8 درجه سانتی گراد و بیشتر از 39 درجه سانتی گراد از کندو خارج نمی شوند.
بیماری لوک در زنبور عسل به دو صورت زیر دیده میشود:
الف) لوک آمریکائی :این بیماری خسارات زیادی رابه زنبوران وارد می سازد ونه تنها منجربه نابودی یک کلنی شده بلکه همه زنبورستان را نابود می نماید. این بیماری فصلی نبوده و در هر فصلی رخ میدهد.عامل بیماری نوعی باسیل بنام Bacillus Larvae است که لاروها و شفیره های زنبور کارگر تنها میزبان این باسیل می باشند ضمنا این باسیل اسپور بسیار مقاومی دارد.
انتفال بیماری:آلودگی از طریق غذای آلوده به اسپور بیماری به لاروهای سالم منتقل میشود.اغلب ناقلان، زنبور های جوان پرستار یا زنبورهایی که حجره ها را تمیز نموده و لاشه تلف شده ها را به خارج از کندو منتقل می کنند می باشند.در معده لارو زنبور اسپور تبدیل به باسیل میشود که این باسیل تولید مثل کرده و لارو را بیمار می کند.این ارگانیزم به لارو زنبور حمله می برد ولارو را پس از پوشانیده شدن سلول با موم در مرحله پیش شفیرگی از بین می برد.
سرعت انتشار بیماری:سرعت انتشار بیماری متناسب با کمی و زیادی مردگان لاروها می باشد و وقتی که بیماری عمومیت پیداکردو لاروهای مرده زیاد شدند دیگر زنبورها از بیرون کشیدن آنها صرف نظر کرده و از طرفی چون بر جمعیت کندو افزوده نمی شود کندو ضعیف شده و از بین می رود.اسپر بیماری در مقابل نور آفتاب،خشکی،حرارت،سردی و ضدعفونی های عادی و عمل ضدعفونی عسل بسیار مقاوم است.علائم بیماری:در اثرآلودگی،لاروها در مرحله پیش شفیره ای مرده ، به رنگ قهوه ای درآمده ودر نهایت خشک می شوند و به صورت یک پوسته در می آیند که حذف آنها ازسطح شانها کار مشکلی است. معمولا در این بیماری پوشش محدب سلولها فرورفته شده وپس از پیشرفت بیماری سوراخ می گردد.یکی دیگر از علائم مشخصه این بیماری بوی سیریشم ماهی است که از سلول آلوده به مشام میرسد.این بو ممکن است تا یک متری کندویی که درب آنرا برداشته اند استشمام شود. وقتی چوب کبریتی درون سلول حاوی شفیره فاسد شده وارد شود این شفیره به میزان چند سانتی متر چون ماده لزجی کش می آید.
نحوه برخورد:موثرترین شیوه مبارزه
۱) استفاده کردن از آنتی بیوتیک ها تا حد امکان کمترمثل سدیم سولفا تیازول و ترا مایسین
۲) در آخر اگر کندوی ما به عامل بیماری مبتلا شد سوزاندن کندوی مبتلا با زنبورها و تمام محتویات داخلش اعم از موم،عسل و... موثر ترین راه ممکنه است چون در غیر این صورت خطر ابتلا دیگر کندوهای ما نیز میرود.
ب) لوک اروپایی:این بیماری عفونی ناشی از نوعی باکتری بنام Bacillus Alvei است البته این باکتری مانند لوک آمریکایی تولید اسپر نمی نماید.این باسیل تنها عامل بیماری نیست بلکه یک عامل ثانوی یا کمکی برای تولید این بیماری بنام Bacillus Pluton شناخته شده است که این باکتری هم تولید اسپر نمی نماید.
علائم بیماری:علائم این بیماری برعکس لوک آمریکایی بسیار متغیر است زیرا لاروها در سنین مختلفی می میرند.نامنظمی علائم با شدت بیماری و طول زمان آلودگی بستگی زیاد دارد.با پیشرفت بیماری سلولهای باز کندو که باید خالی و یا دارای تخم و یا لارو سالم و مریض باشند بطور پراکنده و نامنظم بین سلولهای بسته قرار دارد.تعداد زیادی از لاروها در این بیماری در صورتی که هنوز بشکل حلقه در ته حجره بدون درب قرار دارند مرده اند بعضی در فاصله سه روزگی که از تفریخ تخم می گذردمرده ولی اکثرا در فاصله بین سه روزگی و روزهایی که درب حجره ها بسته می شوند می میرند یعنی در موقعیکه لاروها زیاد تغذیه می شوند.حلقه شدن ته سلول و نامنظم بودن زمان مرگ لاروها نسبت به سنشان این بیماری را از بیماری لوک آمریکایی مشخص می نماید.اولین نشانه این بیماری این است که لاروهای بیمار چاقی و براقی و رنگ سفید زنده کرم سالم را از دست داده و برنگ سفید بی روحی در می آیند و نزدیک به مرگ لارو به رنگ زرد روشن در می آید،ممکن است لاروهای مبتلا حرکات غیر طبیعی از خود نشان دهند و این حرکات سبب می شود که شکل غیر طبیعی در سلول پیدا کنند.ممکن است در طول پشت کرم رنگ سفید خاکستری تیره یا سفید قهوه ای تیره مشاهده شود علت آن وجود تعداد زیاد باکتری می باشد .در این توده که شکل باسیل پلوتن دیده شده و فرم دیگر باکتری موجود نیست،اول لارو حلقه شده و سپس پوسیدگی شروع و رنگ آنهم از زرد به قهوه ای خاکستری تبدیل شده و نیم شفافیت خود را از دست می دهد،رنگ زرد همزمان با آب شدن و پهن شدن هیکل لارو میباشد،این خاصیت اختصاص به این بیماری دارد.وقتی که لاشه کرم در سلول خشک شد لوله های تنفسی بعلت اینکه مواد تجزیه شده بدن کرم دور آن جمع شده برجستگی پیدا می کند و بالاخره بقایای لارو برنگ زرد قهوه ای یا خاکستری قهوه ای بوده و با شکل نا منظم بدیواره پایین سلول باقی می ماند(اگر قبل از مرگ بشکل منظم در نیامده باشد) بقایای لاشه کرم هرگز بدیواره سلول نمی چسبد و کارگر برای تمیز کردن حجرات باسانی می توانند تعداد زیادی از آنها را از سلول خارج نمایند.بوی این بیماری در دوره های اول بیماری بوی ترشیدگی کپک زدگی می باشد ولی موقعی که مواد لاروها به فرم طناب در می آید بوی گوشت گندیده که خیلی زننده می باشد به مشام می رسد.مطلب دیگر اینکه لاروهای ملکه و نرها هم به این مبتلا می شوند در صورتی که در لوک آمریکایی اینچنین نیست.
و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69) پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است.طبیعت مظهر هستی و تجلیگاه ایات الهی است و زنبور عسل با ساختمان ظریف وجودی و رفتار دقیق و حساب شده خود انسان را به سوی اثبات وحدانیت و قدرت خالق هستی بخش رهنمون میسازد.نقش بس حساس و تعین کننده این حشره مفید در حفظ و تعادل طبیعت و محیط زیست و تولید فراورده هایی چون عسل موم ژل رویال در در صنعت زنبورداری و بسیاری از طور که اکثر حیوانات دچار بیماری مختلف میشوند و همچنین دشمنان و افات خاصی برای خود دارند زنبور عسل نیز دارای بیماریها و افات و دشمنانی است که موجبات مرگ و میر فراوانی در مراحل مختلف از دوران نوزادی تا بلوغ انها را فراهم می سازد.دانش ما در زمینه بیماریهای زنبور عسل به طور محسوسی با پیشرفت علم افزایش یافته و عوامل اجتماعی محیطی و ژنتیکی که در سلامتی زنبوران موثرند بهتر شناخته شده اند و میکروارگانیسمها که موجب بیماری های زنبور عسل می شوند مورد شناسایی قرار گرفته و داروهای جدید برای مبارزه با انها ساخته شده استصنایع دیگر از جمله دارو سازی شمع سازی قالب سازی نساجی و واکسن سازی منشاء خدمات ارزنده است.همان.به طور کلی بیماریها و مشکلات زنبور عسل ناشی از سه عامل عمده می باشد که این عوامل عبارتند از:
1-عوامل عفونی
2-افات و غارتگران زنبور عسل
3-بیماریهای ناشی از عوامل غیر عفونی مانند عوامل تغذیه ای ژنتیکی و مسمومیت ها و سایر اختلالات.
منبع : http://mellifera.blogfa.com/
نژادهای مهم زنبورعسل
نژادهای مربوط به زنبورعسل اروپایی یا غربی بر حسب گسترش جغرافیایی و بر مبنای سیستم طبقه بندی(داپرا)duprawبه چهار گروه به شرح زیر تقسیم بندی می شود:
1- زنبورهای شمال غربی اروپا (نژاد سیاه اروپایی)
2- نژادهای جنوب شرقی اروپا(نژادهای کارنیولان و ایتالیایی)
3- نژادهای خاورمیانه(نژادهای قفقازی و ایرانی)
4- نژادهای افریقایی(جنوب افریقا)
رده بندی زنبورعسل
زنبورعسل از شاخه1بندپایان2(دارای اتصال پاها)و رده3 حشرات4(دارای سه قسمت سر و سینه و شکم)است.رده حشرات یا شش پایان5 از 30راسته 6تشکیل شده است.یکی از این راسته ها بال غشائیان(دارای بالهای غشایی)است.در این راسته 15 بالا خانواده 7قرار دارد که یکی از انها بالاخانواده اپوئیده8 یا زنبورهاست.
بالاخانواده اپوئیده خود از 8 خانواده9 تشکیل شده است که یکی از انها خانواده اپیده10 است.خانواده اپیده نیز به سه زیر خانواده 11بومبینه12(زنبورهای بامبل13)،ملیپونینه14(زنبورها ی بدون نیش) و اپینه15(زنبورهای عسل دارای رقص جهت یابی نعل اسبی شکل)تقسیم میشود.زیر خانواده بامبونه هم هم بدون نیش اند و جنس16 بامبوس 17(نظیر اتراتوس)را شامل می شود.زیر خانواده ملیپونینه سه جنس زنبورهای بدون نیش به نامهای اسکاپتری گونا19(نظیر پوستیکا20)،تری گونا(لانه موریانه ای)و ملیپونا21(نظیر کوادریفاسیاتا22)هستند.تمام گونه های23(معمولی)زنبورعسل در زیر خانواده اپینه دارای زندگی اجتماعی پایدار و از جنس اپیس24 هستند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
۱phylum 2- athropoda 3- class 4- insecta 5- hexapoda 6- order 7- super family 8- apoidea 9- family 10- apidae 11- sub family 12- bombinae 13- bumble bees 14- meliponinae 15- apinae 16- genus 17- bambus 18-bambus atratus
19-scaptotrigon 20-scaptotrigona postica 21-melipona 22-melipona gadrifascitata 23- species 24- apis
۲۳- گونه: مجموع افراد مشابهی که با هم امیزش و نتاج بارور تولید کنند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ
تا کنون در دنیا 9گونه زنبورعسل شناخته شده است که یک گونه ان،زنبورعسل غربی 1،منشاء اروپایی دارد و گونه های زنبورعسل قرمز2،زنبورعسل هندی3،زنبورعسل بزرگ4،زنبورعسل هیمالیایی5،زنبورعسل کوچک6،زنبورعسل ریز7،زنبورعسل نولنسیس8و نیگروسینکتا9،با منشاء اسیایی هستند.پنج گونه اول در داخل کندو یا محوطه محصور،روی شانهای متعددی که درست می کنند به زندگی می پردازند و نحوه مکالمه و ارتباط بین انها بیشتر تکامل یافته است،رقصهای جهت یابی روی شانهای عمودی صورت می گیرد و از نظر اقتصادی (به خصوص گونه غربی)اهمیت زیادی دارند.ولی گونه های دیگر به صورت ازاد زندگی می کنند،رقصهای جهت یابی روی سطح افقی صورت می گیرد و در داخل محیط بسته (کندو)زندگی نمی کنند.گونه های زنبورعسل بزرگ و هیمالیایی یک شان بزرگ تولید می کنند که معمولا به شاخه اصلی درختان یا صخره ها اویزان است.گونه های زنبورعسل کوچک و ریز یک قطعه شان تولید می کنند که به شاخه ها اویزان است یا روی شاخه درختان قرار می گیرد.
از گونه های زنبورعسل موجود در دنیا زنبورعسل غربی در اغلب نقاط دنیا و ایران (به جز مناطق کویری)وجود دارد که رایج ترین گونه و دارای ارزش اقتصادی بسیار است.گونه زنبورعسل کوچک فقط در قسمت جنوب،جنوب غربی و جنوب شرقی ایران وجود دارد.گونه زنبورعسل غربی شامل 24 نژاد10که مهمترین انها زنبورعسل تیره اروپا11،ایتالیایی12،کارنیول ان13 و قفقازی14 و ایرانی15است.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ
1- apis mellifera L 2- apis ***chevnikovi 3- apis cerana F 4- apis dorsata F 5- apis laboriosa 6- apis forea 7- apis andreniformis 8- apis nuluensis 9- apis nigrosincta
10- نژاد بخشی از جمعیت یک گونه است که در موقعیت جغرافیایی و اقلیمی یک منطقه در مقایسه با بقیه جمعیت همان گونه خصوصیات ظاهری و رفتاری متفاوتی دارد.
11- apis mellifera mellifera L 12- apis mellifera lingustica spin 13- apis mellifera carnica pollmann 14- apis mellifera caucasica 15- apis mellifera meda
تاکنون 5 گونه زنبور عسل شناخته شده اند که عبارتند از:
1- زنبور عسل معمولی یا اروپایی(Apis mellifera)
2- زنبور عسل شرقی یا هندی (Apis cerana)
3- زنبور عسل بزرگ (Apis dorsata)
4-زنبور عسل کوچک(Apis florea)
5-زنبور عسل کوچولو(Apis andreniformis) که اخیرا در چین شناخته شده و از نظر شکل شناسی با A.florea تفاوت دارد.
زنبور عسل معمولی یا اروپایی مهمترین گونه شناسایی شده زنبور عسل است که عمده مباحث مربوط به پرورش زنبور عسل مربوط به همین گونه است.گونه اروپایی و هندی می توانند درون کندو زندگی کرده و از نظر اقتصادی برای انسان حائز اهمیتند ولی سه گونه بعدی به صورت آزاد در طبیعت زندگی کرده و قادر به زندگی درون کندو نیستند.در زیر پنج نژاد معروف از گونه زنبورعسل معمولی یا اروپایی که شهرت جهانی دارند معرفی شده اند.
1- زنبورعسل سیاه (A.m.mellifera) این زنبور در تمام قاره اروپا، کوههای آلپ و روسیه مرکزی وجود دارند.افراد این نژاد در زنبورهایی درشت و سیاه رنگند. رشد جمعیت این نژاد در بهار کند بوده ولی در اواخر تابستان و اوائل زمستان، کلنی به بیشترین رشد خود می رسد که در آن زمان دیگر در طبیعت گلی وجود ندارد(عیب این نژاد) این زنبور نسبت به امراض زنبور و پروانه موم خوار حساسند. تنها مزیت این نژاد این است که شرایط زمستان را بخوبی تحمل می کنند که آن هم با خوردن غذای زیاد توام است.
2- زنبور عسل ایتالیایی (A.m.ligustica)موطن اصلی آن ایتالیا بوده و از نر جثه کوچکتر و ظظریفتر از زنبورسیاه بوده و رنگ آن معمولا زرد مایل به قهوه ای است. این نژاد دارای خصوصیات رفتاری خوب ازجمله آرام بودن و تمایل کم به بچه دهی، تولید اندک بره موم، عسل آوری و رشد سریع کلنی در اوایل بهار است. از طرفی زمستان را بخوبی تحمل نکرده و حس غارت در آن قوی بوده و حس جهت یابی ضعیفی دارند و گاهی اشتباها به کندوی مجاور می روند.
3- زنبور قفقازی (A.m.caucasica) این نژاد ساکن کوههای قفقاز در گرجستان بوده و دارای رنگ بدن خاکستری روشن است.زنبورهایی آرام هستند و کمتر نیش می زنند و تا اواسط تابستان جمعیتش به بیشترین حد می رسد. ویژگی مطلوب آن تمایل کم به بچه دهی است اما تولید زیاد بره موم در آنها و در نتیجه چسباندن کادرها به همدیگر، کار با آنها را مشکل می سازد. این نژاد به نوزما حساس بوده و از زمستان گذرانی خوبی برخوردار نیستند.
4- زنبور عسل کارنیولان (A.m.carnica)در قسمت جنوبی کوههای آلپ و شمال بالکان و در دره دانوب پراکنده اند.از نظر اهری شبیه زنبوران ایتالیایی است و رنگ بدن قهوه ای مایل به خاکستری است. از ویژگی های مطلوب آن می توان به آرام بودن،کم بودن نیاز غذایی اشاره کرد. این نژاد کم بچه می دهند،غارت نمی کنند و عسل خوبی تولید می نمایند و نسبت به بیماری های زنبورعسل مقاومند.
5- زنبور عسل ایرانی(A.m.mede&persica) موطن اصلی آن ایران بوده و سه حلقه ول شکم آن سیاه و بقیه حلقه ها زرد مایل به قهوه ای است. در کتاب های زنبورداری از این زنبور بعنوان زنبور نیش زن یاد میشود.این نژاد از سایر نژادهای فوق قانع تر بوده و مصرف غذای آن در زمستان اندک است. بره موم زیادی مصرف می کند اما مقدار آن از نژاد قفقازی کمتر است.در مناطق سردسیر سرمای زمستان را بخوبی تحمل میکن و در اوایل بهار رشد آن خوب بوده و تا خردادماه به بیشترین مقدارش می رسد. از ویژگی های نامطلوب این نژاد می توان به تمایل آن به غارتگری و تولید بچه زیاد اشاره کرد
http://www.beekeeping.mihanblog.com/
زنبورداری در ایران سابقه قدیمی دارد.در دوره هخامنشیان نگهداری زنبورعسل در ایران رواج داشته است و از عسل به عنوان یک ماده شیرین غذایی و دارویی استفاده میکردند،پیدا شدن دشته مفرغی در لرستان منقش به شکل زنبورعسل و متعلق به 800سال قبل از میلاد معرف قدمت اشنایی ایرانیان با این حشره مفید است.با پیشرفت پرورش زنبورعسل در اروپا و امریکا وبا ورود کندوهای مدرن و ملکه های هیبرید به کشور (1335 به بعد)علاقه مندانی در نقاط عسلخیز کشور به ایجاد واحدهای بزرگ صنعتی پرورش زنبورعسل توجه کردند.نگهداری زنبورعسل در اکثر مناطق خوش اب و هوا ومستعد کشور زیاد بوده و هست.در بعضی از مناطق نگهداری کندوهای بومی مرسوم است ولی امار سالهای اخیر نشان میدهد که کندوهای بومی کم شده و جای خود را به کندوهای مدرن داده است.درحال حاضر زنبورداری در کلیه مناطق ایران جز مناطق کویری کشور گسترش پیدا کرده است.
http://mellifera.blogfa.com
زنبور عسل به ان دسته از زنبورها اطلاق میشود که به حالت اجتماعی زندگی کرده نوزادان خود را پس از تفریخ از تخم با گرده و نوش گلها پرورش می دهند و تا موقعی که به صورت حشره کامل در ایند از انها نگهداری می کنند.زنبور عسل از نظر رده بندی جزء شاخه بند پایان،زیر شاخه تراشه داران،ردی یا کلاس حشرات،زیر رده بالداران،گروه حشرات با دگردیسی کامل،راسته بالغشائیان،زیر راسته نیش داران،بالاخانواده اپوئیده،زیر تیره اپینه و جنس اپیس یا زنبور میباشد.در حال حاضر چهار گونه مختلف از جنس زنبور یا اپیس در دنیا شناخته شده است.
http://mellifera.blogfa.com
زیر خانواده هایی از زنبورعسل به صورت اجتماعی زندگی می کنند که بر خلاف زیر خانواده اپینه(زنبورعسل معمولی)نیش ندارند.جنس ها و گونه های متفاوت این نوع زنبورها به صورت بومی در مناطق استوایی اسیا،افریقا،استرالیا و امریکا زندگی می کنند.معمولا این نوع زنبورها از نظر شکل ظاهری و اندازه بدن تفاوت دارند.
ملکه سر بزرگتری دارد و بدنش با موی زیادی پوشیده شده است.کلنی انها دارای میانگین تولید عسل 4کیلوگرم در سال است که ارزش غذایی ان بیشتر و در نتیجه گرانتر است.اما کنترل و نگهداری این نوع کلنی راحتتر است.با انکه این نوع زنبورها نیش ندارند دارای خصوصیاتی هستند که می توانند در هنگام خطر از خود دفاع کنند و این خصوصیات ممکن است حتی برای انسان نیز نامطلوب باشد.سازو کار دفاعی انها در برابر انسان گاز گرفتن،به سوزش در اوردن چشم یا خزیدن روی چشم و گوش و...است که با ترشحات مایع سوزاننده یا بوی نامطلوب همراه می شود.بیش از 120گونه و نژاد ان شناسایی و نامگذاری شده است که زنبور عسل بامبوس از زیر خانواده بامبینه نیز از جمله انهاست.
بعضی از انواع ان اب و هوای سرد را نیز تحمل می کنند.ولی تجمع انها در فصل زمستان به صورت خوشه نیست.بسیاری از زنبوران بدون نیش گرده افشان بسیار خوبی برای بعضی از محصولات کشاورزی به شمار می روند.اشیانه انها حفره هایی است که ممکن است در داخل درخت و در یک فضای بسته یا در زیر زمین(مانند موریانه)باشد.انواع متفاوت انها را می توان در افریقا،اسیا و امریکا در کندوهای معمولی پرورش داد.گونه ملیپونا اکسس(melliponula axes) مربوط به خانواده ملیپونینه را زنبورعسل بدون نیش تنه درختی می نامند و می توان در کندوهای معمولی پرورش داد.
http://mellifera.blogfa.com
هر یک از نژادهای زنبورعسل دارای رنگ مخصوص به خود است که در طول تاریخ و تحت تاثیر وظعیت محیطی و انتخاب طبیعی حاصل شده است.رنگ بدن برای مقایسه نژادها اهمیت زیادی دارد.تشخیص رنگ بدن نسبتا ساده است و در شناسایی صحیح حفظ و نگهداری نژادها یا لاین های خالص نقش مهمی دارد.باید توجه داشت که رنگ بدن در اثر ژنهای مربوط به ان است.تاکنون تاثیر6 مکان ژنی برای رنگ بدن تشخیص داده شده که 3ژن ان شناسایی شده ا ست.از جمله یک ژن به نام کوردوان(cordovan(cdg که الل مغلوب ان در نژاد زنبورعسل ایتالیایی سبب بروز رنگ قهوه ای در انتهای شکم می شود و رنگ طبیعی ان سیاه است.ژن های دیگر ژن قهوه ایbrown gene)(brg و ژن بازدارنده(inhibiting gene)(ing)است که الل مغلوبی انها به ترتیب سبب بروز رنگ قهوه ای و مانع بروز رنگ زرد(باعث بروز رنگ سیاهی)می شود و در نتیجه این سه صفت در زنبورهای در زنبورهای نر دارای یک الل مغلوب و زنبورهای ماده دارای دو الل مغلوب(هتروزیگوت برای هر یک از ژنها)است.
به طور کلی در نژادهای گوناگون رنگ اولین حلقه شکم از زرد تا سیاه متفاوت است و لکه یا نوارهایی روی حلقه های پشتی شکم مشاهده می شود.با انکه امکان دارد بتوان از روی رنگ و لکه های روی بدن نوع نژاد را تشخی داد رنگ بدن نباید اساس اصلی تشخیص نژادها قرار گیرد زیرا حتی در یک نژاد ممکن است بروز ان متغیر باشد.به این سبب صفاتی که مربوط به ساختمان بدن و به راحتی قابل اندازه گیری و مقایسه باشند اهمیت بیشتری دارند.
http://mellifera.blogfa.com
نژاد های زنبورعسل با بعضی از خصوصیات ظاهری و زیسترفتاری قابل تشخیص اند.بعضی از این خصوصیات ظاهری (مانند رنگ قسمتهای متفاوت بدن)کاملا مشخص است و با چشم غیر مسلح دیده می شود.در صورتی که تعداد دیگری از خصوصیات به اسانی با چشم غیر مسلح قابل تشخیص نیست و باید انها را به روش اندازه گیری در یک نمونه از جمعیت زنبورعسل(روش بیومتری)مشخص کرد.
در میان این دسته از خصوصیات،اندازه قسمتهای بدن مانند زبان،حلقه های سینه و شکم،طول و عرض بندهای پاها،طول و عرض بالهای عقب و جلو،رگ بالها،نسبت بالها به هم و...اهمیت ویژه ای دارد.در میان خصوصیات زیست رفتاری،رشد کلنی،فعالیت صحرا گردی،موم بافی،دفاع از کلنی،تمایل به جمع اوری بره موم،مقاومت در برابر بیماریها و افتها،تولید عسل،تولید بچه کندو و نحوه زمستان گذرانی نیز حائز اهمیت است.در سالهای1925تا1940الپاتوف و گوتسه اصول تشخیص و توصیف نژادهای زنبورعسل در جهان را بر اساس اندازه گیری دقیق خصوصیات ظاهری ارائه دادند.
معمولا برای اندازه گیری خصوصیات ظاهری از هر کلنی حداقل20 زنبور کارگر نمونه گیری می شود.در صورتی که هدف از اندازه گیری خصوصیات ظاهری شناسایی و مقایسه نژادها به روشهای گوناگون باشد نمونه بیشتری مورد نیاز است.برای مثال در روش شناسایی نژادهای زنبورهای افریقایی بهتر است50زنبور کارگر از هر کلنی نمونه گیری شود.
نمونه های هر کلنی(زنبورکارگر یا نر)باید در یک محلول خاص نگهداری شود تا هنگامی که در ازمایشات عملیات اندازه گیری صورت می گیرد خصوصیات ریخت شناسی زنبورها ثابت بماند و تغیری در رنگ و اندازه انها ایجاد نشود.برای این کار محلولهای متفاوتی پیشنهاد شد که رایجترین انها محلول پامپل(pampole) است.این محلول از 30قسمت اب مقطر،15قسمت الکل اتیلیک95درصد،6قسمت فرمالدئید38تا40درصد و2قسمت اسید استیک تشکیل شده است.برای مقایسه نژادها و توده های زنبورعسل از صفات متفاوتی استفاده می شود که بالغ بر 39 صفت است.بعضی از خصوصیات ظاهری نژادهای زنبورعسل که در تفکیک و تشخیص انها مورد استفاده قرار می گیرد و اهمیت بیشتری دارد عبارتند از:
1- رنگ اسکلت خارجی بدن
2- اندازه جثه و قسمتهای گوناگون بدن
3- اندازه طول زبان یا خرطوم
4- مشخصات موهای سطح بدن
5- مشخصات رگ بالها
http://mellifera.blogfa.com